۶ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

Khordad + Free and a new start

این پست، شامل حرف‌هایی از ته دل و مغز من در مورد ماه خرداد و تموم شدن مدرسه‌امه. خیلی طولانیه، اگه دوست داشتین، برین ادامه مطالب.♡

  • ۵
  • CM. [ ۵ ]
    • Brilli .Shr
    • سه شنبه ۳۱ خرداد ۰۱

    Decanting

    — اوه سهون، مدل معروف توی کره، کسی بود که کل دختر‌ها عاشقش بودن و رقیبش، کیم جونمیون، مدلی که با زیبایی خودش با تمام مدل‌ها، حتی با اوه سهون می‌جنگید تا اول بشه، اما وقتی همدیگر رو میبینن و تا بخوان بهم تیکه بندازن، قلب هر دوتاشون شروع میکنن به تپش تندتر. کی فکرشو میکرد که سهون، عاشق رقیبش، یعنی جونمیون بشه که نه تنها زیبای ظاهریش، بلکه زیبایی درونش براش خطرناک باشه و جونمیون برای این که بیشتر دل سهون رو به دست بیاره، اون رو برای نوشیدن شراب قرمز، دعوت میکنه اما اینو نمیدونه که سهون همین الانش هم مسته، مست جونمیون.

    "شاید دیدنت و عاشق شدنت، برای من بزرگ‌ترین اشتباه و گناهم باشه اما عیبی نداره؛ تو برای من یه میوه ممنوعه من هستی، زیبا و خوشمزه. "

    Decanting
    SUHO
    Magic Spirit

    You are in dangеr like the scent of flowеrs

  • ۵
  • CM. [ ۴ ]
    • Brilli .Shr
    • يكشنبه ۲۹ خرداد ۰۱

    It's so bad

    قبل از هر چیزی، این پست تو مایه‌های درد و دل و چسنالگی و دلتنگی و این چیزاست، خودمم نمیخواستم تو روزای برگشتنم به وبلاگ‌نویسی باید این مطلب رو بنویسم ولی چاره‌ای نداشتم، پس میخوام راجب یه چیزی درد و دل کنم، چسناله کنم و دلتنگی رو نشون بدم.

    راستشو بخواین، من تو پست قبلی گفتم که وقتی میهن کلا برای همیشه بسته شد، دیگه اون انگیزه وبلاگ‌نویسیم رو از دست میدادم، مثل یه گل رز پژمرده که گلبرگ‌هاش دونه دونه رها میشد و خود اون گل، بی‌گلبرگ میشد. انگیزه وبلاگ‌نویسی من هم مثل گل رز بود، هی کم کم پر پر میشد و محو میشد. من تو چنل تلگرامم، مدام از روز‌های خوشی که تو میهن داشتم رو میگفتم و بعد میگفتم که "ای کاش همه چی مثل قبل شه." اما فایده‌ای نداره، هری درست میگفت؛

    You know it's not the same as it was.  — HS - as it was 

    بعضی از چیز‌ها، عوض میشد، یه چیز جدیدتری میشن، مثل قبل نمیشن و هیچ کاری نمیشه کرد که مثل قبل باشه، مثل این میمونه که ما نمیتونیم گذشته رو تغییر بدیم. مسئله فقط من نیستم، مسئله اینه که بعضی‌های وبلاگ‌نویسانمون، -چه تو اهل بیان باشم، چه تو اهل میهن و جاهای دیگه- نیستن، وبلاگ‌هاشون رو به یه دلایلی بستن. دیدن یه وبلاگی که فضای قشنگی داره و پست‌های زیبایی داره ولی متوجه میشی که خود اون وبلاگ‌نویس اونجا نیست و وبلاگشو غیرفعال کرده، خیلی غم‌انگیزه. مثل خونه زیبا و آروم که خود صاحبش دیگه اینجا زندگی نمیکنه. وقتی میبینم وبلاگ‌ها فعالیت ندارن، خیلی منو ناراحت میکنه. هیچ‌چیز مثل سابق نمیمونه، تو هر زمینه‌ای، حتی تو وبلاگ‌نویسی. خودم نمیدونم این حقیقت رو قبول کنم که هیچ‌چیز مثل قبل نیست یا نه...؟

    من انگیزه‌ام رو موقعی به طور کلی از دست دادم که کمتر فعالیت میکردم و واقعا اون حس پست گذاشتن رو نداشتم. حدود ۷ ساله وبلاگ‌نویسی میکنم و میدونم چقدر تجربه‌های زیادیی تو این زمینه وبلاگ‌نویسی داشتم. با خودم دیدم‌ که دارم این کار رو با دست‌های خودم رهاش میکنم و این خیلی غم‌انگیزه... دیدم واقعا نمیخوام این هفت سالی که وبلاگ‌نویسی کردم و الکی الکی رهاش کنم. گفتم کافیه سحر، تو فقط بنویس، مگه وبلاگ کمکت نکرد هر چیزی که نتونستی بیان کنی، تو اینجا بنویسی؟ پس رهاش نکن...

    و من الان اینجام، جایی که مثل سابق نیست ولی همچنان ادامه میدم. شماها وبلاگ‌نویس‌ها انگیزه‌اتون رو از دست ندین، ادامه بدین، شما چندین ساله که وبلاگ‌نویسی میکنین، پس رهاش نکنین.♡

    خب دیگر چسناله و کوفت و زهرمار بس است. امیدوارم روز قشنگی داشته باشین~

  • ۱۰
    • Brilli .Shr
    • جمعه ۲۷ خرداد ۰۱

    Talking about this

    Don’t, don’t hide yourself, It’s sad if I’m in a hurry alone, My burning heart like that flame, I want to give it to you, I want to stay, Don’t hurt me. What shall we do about tonight? Shall we cross the sparkling galaxy together? In the night where the lazy streetlights are drowsy, In the night, tonight. — Chen; shall we 

    — — — ••••• — — —

    سلام سلام به همگی! این پست دیگه از اون پست‌هاست که بوی برگشت من رو میده. امیدوارم تا الان حالتون خوب باشه. از خودم بگم؟ خب، راستش این ماه خرداد اصلا تموم نمیشه، یه جوری میگذره که قشنگ حکم خود فروردین رو میده-

    امتحاناتم تا سی و یکم خرداد تموم میشه و من بعد از این‌ها، آزاد میشم. :> خلاصه که این امتحانات زیادی دارن تو سر و کله‌ی من میزنن و مخم دیگه کشش درس‌ها رو نداره.ㅠㅠ والا، نصف امتحان‌های بچه‌ها تموم شده، مال من هنوز مونده.ㅠㅠ اه چرا اول پست همش غر میزنم؟ بگذریم.

    از اونجایی که نزدیکای اتمام امتحاناتمه، گفتم بیام وبلاگمو باز کنم. راستشو بخواین، من برای این که به وبلاگ‌نویسی ادامه یا نه، خیلی کلنجار میرفتم و فکر میکردم که چیکار کنم. میدونین، آخه وبلاگ‌نویسی دیگه بوی سابق رو نمیده، قبلا ما یه پست روزانه و کوتاه مینوشتیم کلی نظر میگرفتیم ولی بعد از این که میهن رو ازمون گرفتن، انگیزه‌ام برای ادامه دادنش روز به روز از دست میدادم. حتی آلو یه اشاره‌های خوبی (بخش شماره چهار رو میگم) از این موضوع کرده و من کاملا موافقم باهاش. ولی خب، اینبار تصمیم گرفتم که ادامه بدم و وبلاگ رو رها نکنم و الان در خدمت شمام.^^

    + در مورد فعالیتم بگم که یه فکری برای پست‌های جدیدم میکنم. سعی میکنم یه بخش دیگه‌ای برای این وبلاگ اضافه کنم و اگه واقعا عملی بشه، خیلی خوب میشه. به هر حال، ممنونم که اینجا هستین و منتظر پست‌های من هستین، همینشم برای ارزش داره.♡

    پ.ن: من و آلو جونوونگ با ریونگ(سریال تومارو) رو شیپ میکنیم. آره.😔😂

  • ۵
  • CM. [ ۶ ]
    • Brilli .Shr
    • پنجشنبه ۲۶ خرداد ۰۱

    I got this on my way, AuRoRa

    AuRoRa
    Onewe
    Magic Spirit

    — — — ••••• — — —

    I got this on my way, AuRoRa. It cross over my head, Go ahead. Clear the clouds that cover you, Shine brighter with the light in the dark night, Please stay with me, Stay a little longer with the light in the dark night. — ONEWE

  • ۷
    • Brilli .Shr
    • پنجشنبه ۲۶ خرداد ۰۱

    Back

    "میدونم. حس میکنی همه دارن پیشرفت میکنن و فقط منم که مسیرم رو گم کردم، انگار فقط منم که بازنده‌ام، انگار فقط منم که هنوز وایسادم ولی تو همیشه کسی بودی که تا وقتی موفق بشی، تلاش کردی، نه؟" — tomorrow

    — — ••••• — —

    بلاخره، سلام. سحرِ وبلاگ‌نویس برگشته.♡ این پست رو مقدمه برگشتنم بدونین.

  • ۵
  • CM. [ ۴ ]
    • Brilli .Shr
    • چهارشنبه ۲۵ خرداد ۰۱
    • اینجا جایی هست که از روزهام، فنگرلی کردن‌هام و حرف‌هایی که از قلب و ذهنم میگن، مینویسم. جایی به اسم سرزمین آسمون که وقتی به آسمون نگاه کنی، بیشتر لبخند میزنی. پس اگه داری به آسمون نگاه میکنی، به من فکر کن. :)♡
    ۱۳۹۶.۱.۴
    – Like a lie in a dry terrain, Like a flower blooming as a miracle, We endured the pitch-black darkness, With all of our might, It takes courage to step on today And stand up again, Let it go. This cold rain that wets my entire body, This feeling of freedom in my soul, I feel like I’ve been born again, It’s a fresh start for you and I.
    EXO - Runaway

    – I'll never cry because I know that it'll never change, I'll stay standing and endure it in an unknown place, There will be many times I'll almost fall, but, Alone, I reach out my hand, alone, I stand back up.
    Stray kids - scars

    – Tear it up 'cause we're dreaming of the future, Don't stop got that fire running through us, Everything that we know, Light the fuse, and let's blow, New world, new world. Fly up, history is in the making, Make bigger and better, the earth be shaking, Lifting, lifting it up, All we need is that love.
    SF9 - new world
    a