۳۰ مطلب با موضوع «چالش‌ها» ثبت شده است

My eyes

چشم‌ها همیشه نیاز دارن تا چیزهایی رو ببینن که براشون خوب باشه. دیدن گل‌ها، آسمون، درخت‌های کوچیکو بزرگ و بلند، ساختمون‌های بلند، خونه‌های کوچیک و قدیمی، آدم‌های جورواجور، گربه‌ها، غذاها، یه سکانس از یه فیلم یا سریال، دست‌ها، چشم‌های بقیه... آه از اون چشم‌های بقیه که کلی حرف برای گفتن دارن. چشم‌ها همیشه راستگو بودن، آدم وقتی دروغ میگه، چشم‌هاش چیزهای دیگه رو بیان میکنه. چشم‌ها جادو دارن، فرقی نمیکنه رنگ چشم‌هاشون چه رنگی باشه، سبز یا آبی یا حتی قهوه‌ای مشکی، در کل جادو دارن، کاری میکنن که آدم‌ها به چشم یه نفر ببینن، مثل دیدن یه یاقوتی که بعد از چندین سال پیدا شده و همچنان میدرخشه و ارزشمنده.

من همیشه چیزهای زیبایی رو به چشم‌هام هدیه میدم تا چشم‌هام از دیدنشون لذت ببره. اما خیلی سخته اگه بفهمم چند سال دیگه همه چیز رو تار ببینم تا وقتی به سیاهی مطلق برسم، چجوری بازم به زیبایی‌ها نگاه کنم... فکر کن، تو چیزی رو نتونی ببینی و تنها چیزی که میبینی و حس میکنی، فقط تاریکیه، تاریکی ابدیت که نه ابتدا داره و نه انتها. انگار که گم شدی. انگار که توی گودال افتادی که هیچ نوری وجود نداره. انگار دست و بالت رو بستن که نتونی بفهمی چه اتفاقی داره میوفته. این که هیچی رو نبینم، مطمئنم نفس کشیدن هم برای من سخت میشه، چون من زنده‌ام، برای دیدن زیبایی‌های این دنیای کثیف و زشت، مثل این میمونه که تو یه جای ترسناک و متروکه و تاریکی اومدی اما یه نور و یه زیبایی بین این همه زشتی‌ها پیدا میشه و تو از دیدنش سیر نمیشی.

وقی هیچی رو نبینم، مطمئنم مغزم شروع به مرور کردن خاطراتی که با چشم‌هام ثبت کردم، میکنه. من لبخند اعضای خانواده‌ام، خوشحالی دوستام، دیدن آسمونی که یا پاکه یا ابریه، نوشته‌های کتاب، حروف به حروف، کلمه به کلمه رو به یاد میارم و همون لحظه میخوام گریه کنم. هر کدومشون دلم رو تنگ میکنن، قلبم رو فشار میدن و سعی میکنیم روی فرش، روی میوه‌ها و روی دست‌های مامانم لمس کنم، ولی آیا میتونم آسمون رو لمس کنم تا حس کنم همه‌چی سرجای خودشه؟ نه نمیشه، من تو سیاهی مطلق گیر افتادم که هیچ نوری وجود نداره، با این که همه‌چیش کنار من هست که بتونم حسشون کنم اما سخته... سخته.

چشم من مثل مروارید باارزشه. میدرخشه، اگه ببینیش، انگار که داری کهکشان راه شیری رو میبینی که هزاران ستاره دور هم جمع شدن و دور هم میدرخشن، مثل گنج میمونه. میدونی چیه؟ این بار میبینم که چشم‌ها، از دیدن زیبایی‌ها سیر نمیشن، نیاز دارن تا بازم زیبایی ببینن، اون‌ها تشنه‌ی زیبایی‌ها هستن و اگه یه روزی نتونن ببیننش، غم‌هاشون رو به اشک‌ها، میسپرن.

#من_نوشته

•••

با عرض پوزش که من دیر چالش گلی عزیز رو نوشتم. همون موقع بهشون گفتم که مینویسیم ولی انگار نه انگار... در کل یادم رفته بود و از اون طرف حس نوشتن رو تو وبلاگم نداشتم اما چون الان فرصت شده که بتونم با انرژی و حوصله‌ای که دارم، بنویسم، گفتم این چالش رو بنویسم.

این چالش رو به مائو، آلو و سولویگ دعوت میکنم که این چیز جالب رو بنویسن.♡

  • ۵
  • CM. [ ۲ ]
    • Brilli .Shr
    • يكشنبه ۱۴ آبان ۰۲

    Another me in parallel world

    ساعت ۹ صبح بود که چشم‌هام رو باز کردم و اولین چیزی که دیدم، گربه‌ی پشمالوی نارنجی من بود که بهم خیره شده بود. لبخند کوچیکی بهش زدم و از تختم بلند شدم و گربه‌ام رو توی آغوشم جا دادم. هوا آفتابی به نظر میومد، پس معلوم بود که قراره یه روز بهتر از قبلی داشته باشم. در حالی که توی رادیو، آهنگ پخش میشد، من جلوی بوم نقاشی نشستم تا کار نقاشی رو کامل کنم. دست‌هام با رنگ‌ها قاطی میشدن ولی این حس قشنگی داره، چون انگار دست‌های من قدرت دارن. قدرت دارن که بتونم یه اثری رو خلق کنم، اونم با یه قلم و رنگ‌ها.

    همون لحظه، صدای زنگ خونه رو شنیدم و وسط کار ول کردم تا به دم در خونه برسم. وقتی در رو باز کردم، پستچی بهم یه نامه از طرف یکی بهم داد. ازش تشکر کردم و بعد از بستن در، پاکت نامه رو باز کردم. متوجه شدم که یکی از دوستام، برای من نامه و یه کارت پستال که پشتش تصویر شهربازی رو داشت، فرستاده و در عین حال که متن نامه‌اش رو میخوندم، لبخند روی صورتم پر رنگ‌تر میشد. اون نوشته بود که بزودی وقتی نمایشگاه نقاشی‌هام رو برگزار کردم، بهش سر بزنه.

    وسط خوندن نامه‌ی دوستم، تلفن زنگ خورد. از جای خودم بلند شدم و سریع تلفن رو برداشتم، متوجه شدم که یکی از همکارهای من برای نمایشگاه زنگ زده بود و کار فوری با من داشت. بعد از این که پیغامش رو شنیدم، سریع خودم رو آماده کردم و از خونه زدم بیرون تا به محل برگزاری نمایشگاه‌ام که هنوز کار زیادی براش مونده، برسم.

    "به نظرت، خوب پیش میره؟"

    "مهم نیست آدم‌ها زیاد بیان یا کم، مهم اینه که آدم وقتی پاش رو اینجا بذاره و طی چند ساعت به تابلوهام نگاه کنه، اینطوری میفهمم که همه‌چی خوب پیش میره. من این رو میدونم."

    #من_نوشته

    •••

    قبلا یادمه دو - سه پیش، صبا یه چالش گذاشته بود که مربوط به همین موضوع (همون دنیای موازی) بود که پستی واسه اون چالش نوشتم، هست. حالا این بار گلی عزیز این چالش رو گذاشتن که دوباره، خودم رو توی دنیای موازی جا وادم که سعی کردم از قبلی کمی متفاوت باشه.

    این چالش رو به مائو و آیامه دعوت میکنم.♡

  • ۶
  • CM. [ ۶ ]
    • Brilli .Shr
    • چهارشنبه ۳۱ خرداد ۰۲

    To do list in new year

    . ݁𖦹₊ ⊹

    این پست هدفش لیست کار‌ها و هدف‌های سال جدیده. من قبلا تو چنل تلگرامم چندتا کار برای سال ۱۴۰۱ نوشتم و میشه گفت که تقریبا خوب انجامشون دادم. حالا این دفعه مثل پست آلو میخوام هدف‌های سال ۱۴۰۲ برای خودم رو بنویسم و از اونجایی که دیگه میرسم به دهه بیست سالگی(تو سال جدید) باید یه تغییراتی به خودم بدم. خب پس بریم سراغش:

    ۱. نقاشی بیشتر بکش.

    این سال که داره تموم میشه، یه چند‌تا نقاشی کشیدم و حتی با آب‌رنگ کارمو شروع کردم، با این که هنوز عجیب میکشمشون ولی امیدوارم تو سال جدید بیشتر حوصله‌اش رو داشته باشم، آرت بلاکی نشم و بیشتر نقاشی بکشم.

    ۲. بیشتر بنویس و فیکشنت رو به جای خوب برسون.

    فکر کنم گفته بودم که دارن فیکشن مینویسم، کاپلشونم که متفاوته، روسونگ(رو وون و اینسونگ اس‌اف‌ناین)، مینسونگ(اسکیز) و وینرینا (اسپا) تا الان تو واتپد پارت هفت گذاشتم و یه تعداد کمی میخوننش ولی همینم کافیه. امیدوارم نوشته رو تو سال جدید ول نکنم و ادامه بدم.

    ۳. خودت رو تکون بده و تو جامعه باش و نذار ترس مانعت بشه.

    منظورم اینه که من باید کم کم تو جامعه باشم، با دوستام بگردم، خودم تنهایی برای خودم بگردم، پیاده‌روی کنم و هر چی. به هر حال دارم بیست سالم میشه و گربه‌ی گنده‌ای شدم واسه خودم. و همینطور برای این که اینکار رو کنم، باید ترس رو بذارم کنار، چون ترس مانع راه منه، هر چقدر بگم میترسم، به ترس‌هام قدرت میدم. پس به قول چانیول، باید جعبه رو بشکنم.

    ۴. به خودت برس. (روتین پوستی و ورزش و این حرف‌ها)

    این دفعه باید این رو جدی بگیرم، با این که زورم میاد.😂 ولی جدا واقعا باید به خودم بیشتر اهمیت بدم، به خودم برسم. کمی لاغر شم، به پوستم برسم و این حرفا-

    ۵. سریال/فیلم ببین، کتاب بخون تا سرت گرم شه.

    جدا باید گشادی رو بذارم کنار و بیام کلی سریال یا فیلم ببینم، بعد در کنارش نکات و دیالوگ تو دفترم بنویسم. حتی کتاب باید بیشتر بخونم چون این سال که داره تموم میشه، فقط یکی دوتا کتاب خوندم و خاک تو سرم-

    ۶. کمتر آسیب ببین، کمتر فکر‌های منفی کن.

    این روزها ذهنم شلوغ و شلوغ‌تر میشه و و معمولا وقتی تو این حالتم، یا چیزی نمیگم، یا با دوستان درد و دل میکنم. این بار نمیخوام خودم رو قربانی فکر‌های منفی باشم، این بار واقعا دلم نمیخواد همش چیز‌هایی رو بخونم یا بشنوم که روانم رو بهم بزنه. غم خوبه، اما از یه جایی به بعدش، فقط روحمو میخوره، پس آره.

    ۷. مهارت یاد بگیر و کارهایی که دوست داری رو تقویت کن.

    مثلا همین کلاس رفتن، یا اگه پول کافی نداشته باشم، خودم تو یوتیوب سرچ میکنم و یاد میگیرم، حتی اگه سخت باشه. حتی باید رانندگی هم یاد بگیرم تا گواهینامه داشته باشم. دیگه باید یه تکونی به خودم بدم.

    ۸. از خودت متنفر نباش، خودت رو پیدا کن و خودت باش.

    میدونین من تو این پنج - شش ماه خیلی انگیزه‌ام پایین‌تر رفت، از خودم بیزار شدم و مدام با خودم میگفتم "من خیلی احمقم" و متاسفانه انقدر میگفتم که واقعا هر کلمه‌ای رو میگفتم، این باری که رو دوشم بود، سنگین‌تر میشد. این بار میخوام خودم رو نجات بدم، خودم رو دوست داشته باشم، اعتماد به نفسم رو ببرم بالاتر، زودی ناامید و دلسرد نشم، خودم رو پیدا کنم و "خودم باشم."

    ۹. کمتر حساس باش و موقعی عصبانی باش که با حق خودت میجنگی.

    من بیخودی عصبانی میشم(قبلا زیاد بود، الان کمتر شده ولی بازم...) و حتی حساسیتم به خاطر مسائل خانوادگی خیلی زیاد‌تر شد. این دفعه باید کمتر عصبانی و حساس باشم و موقعی عصبانی باشم که باید حقمو تو دستم داشته باشم.

    ۱۰. یاد بگیر، تجربه کن و سعی کن روز‌هات رو به خوبی بگذرونی.

    این که گفتن روزهامو به خوبی بگذرونم، فقط به این معنی نیست که حتما روز خوبی داشته باشم، در واقع یعنی خودم باید به خوبی بگذرونمش، حتی اگه اون روز بد باشه. هر روز یه داستان جدیده، میتونه یه جاهاییش تکراری باشه، میتونه یه جاهای دیگه هم جدید باشه، پس باید تجربه کنم، یاد بگیرم، هر کاری و هر اشتباهی که کردم.

    •••

    اینم از این. از اونجایی که دیگه میرسیم به سال جدید، امیدوارم این سال براتون سال خوبی باشه، به هدف‌های کوچیکتون برسید و قوی باشید. به امید این که ی روزی، طعم آزادی رو بچشیم و بیشتر بخندیم. فعلا.^^ 

  • ۹
  • CM. [ ۱ ]
    • Brilli .Shr
    • دوشنبه ۲۹ اسفند ۰۱

    Persian blogs day

    ۱.وبلاگ‌نویسی را چه زمانی ، چگونه آغاز کرده‌اید. چگونه آشنا شدید. از حال و هوای‌تان بنویسید؟

    حدودا سال ششم دبستان بودم که اون زمان، عاشق شخصیت بازی ویدیویی سونیک بودم. بعد وقتی تو گوگل سرچ میکردم، یه سری وبلاگ‌ها برام میومد که محتواشون از سونیک و چیز‌های دیگه بود. اینطوری شد که یه جرقه‌ای به ذهنم زد که برم چی کار کنم؟ آفرین، وبلاگ درست کنم.

    بعد اولش قرار بود تو بلاگفا وبلاگ درست کنم ولی امکاناتش اونجوری که میخواستم به دلم نشست، برای همین رفتم سراغ میهن‌بلاگ که واقعا امکانات واقعا خوبی داشت و حس خوبی بهم دست میداد. تا الان، سه‌تا وبلاگ اصلی داشتم که اینجا سومین وبلاگ اصلی منه که دارمش. اون دوتای قبلی، اولیش برای دوران تباهی و آغاز وبلاگ‌نویسی من بود و دومیش با یه ورژن بهتر از من داشتم. الان اینجا، ورژن جدیدتری از این سحر وبلاگ‌نویسه!

    ۲. آیا وبلاگ‌نویسی چارچوب و قوانین خاصی داره؟ منظور نوشتن است. آیا باید به قواعدی پایبند بود؟نظر شخصی خودتون رو بگین؟

    هر جا که باشی، یه سری قانون و چارچوب‌هایی وجود داره که باید با حد اندازه رعایت کنی. پس قطعا وبلاگ‌نویسی‌ها قانون‌های خودشون رو دارن که چیکار کنن، چیکار نکنن، چی بنویسن و چی ننویسن و مخاطب چه کار کنه، نظر بده و هر چیزی...

    وقتی قانون خوب هست، قطعا باید پایبند باشی باهاش. از نظر خود من، خوبه اگه ما قانونی داشته باشیم که به خوبی رعایتش کنیم و از حدش خارج نشیم.

    ۳. برای چه کسی یا چه کسانی می‌نویسید‌؟

    برای خودم، برای دوستام، برای هر کسی که وبلاگمو دنبال میکنه و پست‌ها رو میخونه. فرقی نمیکنه کی باشی، مهم تو خواننده این وبلاگی که برای تو مینویسم.

    ۴. وضعیت فعلی وبلاگستان و وبلاگ‌های فارسی را چگونه می‌بینید؟

    وضعیت فعلی وبلاگ... رک بگم، یه کم اون حس و حالی که قبلا داشتیم باهاش و زمانی که میهن‌بلاگ پابرجا بود و فعالیت زیادی داشتیم، کم شده. از جمله خود من که فعالیت وبلاگ‌نویسیم کم شده ولی نمیخوام بگم که وضعیت واقعا بدی داره. درسته که شرایط عوض شده و هممون بزرگ شدیم و این جور حرف‌ها ولی این که میبینم هنوزم هستیم و تو این فضا فعالیت میکنیم خیلی خوب و بهتره. همین که وبلاگ‌نویسی هست، کافیه.♡

    ۵. گمان می‌کنید برای کپی نشدن باید چه کار کرد؟ آیا خودتان درگیر این مساله شدید؟ چه راه‌حلی را انجام داده‌اید؟ بنظرتان کپی کردن خوب است؟

    راستش به این فکر نکرده بودم و سوال منم همینه. میدونی، این که یکی بیاد یه مطلبی که خود وبلاگ‌نویس زحمت کشیده رو کپی کنه و به "اسم خودش" منتشرش کنه اصلا کار جالبی نیست. اگه بخوان مطالبی رو کپی کنن، انجامش بدن، منتها، باید "ذکر منبع" هم بگن که بدونن چه کسی این متن رو نوشته.

    راستشو بخواین، واقعا تاحالا نشده که درگیر همچی چیزی بشم پس نه.

  • ۳
  • CM. [ ۷ ]
    • Brilli .Shr
    • پنجشنبه ۱۷ شهریور ۰۱

    looking for lost

    خب سلام~ راستش از اونجایی که تابستون داره تموم میشه، میخوام سعی کنم فعالیتم تو اینجارو بیشتر کنم. امیدوارم که بشه. بگذریم، این چالش سوالات رو از وبلاگ مائو دیدم و دوست داشتم یه روزی این چالش رو انجام بدم و الان این روز فرارسیده~ این چالش از اینجا شروع شده و همتون دعوتین(وقتی نمیدونی کیو دعوت کنی-) 

    میتونین برین ادامه مطالب.♡

  • ۵
  • CM. [ ۳ ]
    • Brilli .Shr
    • جمعه ۴ شهریور ۰۱

    Cartography - end

    سلام سلاممم!! عیدتون مبارک!! میشه گفت این آخرین پست سال ۱۴۰۰ ئه و کمتر از چند ساعت دیگه به تحویل سال مونده. بریم که داشته باشیم برای سوالات آخر نقشه‌کشی من~~

    سوال هفدهم- لیستی از کارهایی که شاید برای شادی دیگران در سال اینده انجام دهید؟

    ۱. سعی کنم ناراحت و ناامیدشون نکنم و بیشتر با یه کار خوب یا شاید یه لبخند ساده و قشنگ و حتی یه بغل، خوشحالشون کنم.

    ۲. هر مشکلی بود کمکشون کنم با هر توانی که داشتم.

    ۳. حرف‌هایی بزنم که براشون تاثیر خوبی داشته باشه، چون میدونین، جملات خیلی تاثیرگذارن. بستگی داره که تاثیرش خوب باشه یا بد.

    ۴.باهاشون مهربون باشم و محبت کنم اما به یه اندازه، "نه بیش از حد".

    ۵.حواسم بهشون باشه و بدونن که چقدر برای من مهمن.

    – ••••• – 

    سوال هجدهم- چه کسانی هستند که بخاطر انها تلاش میکنید؟ به خودتان یاد اوری کنید.

    من برای خودم تلاش میکنم و برای هدف‌های خودم.♡

    – ••••• – 

    سوال نوزدهم- یک روتین روزمره ایجاد کنید که هر روز ان را دنبال کنید. برای مثال "من هر روز ده دقیقه ورزش میکنم".

    ۱. سعی کنم تنبلی رو بذارم کنار و خودمو برای هر کاری مشغول کنم.

    ۲. ورزش کنم و هر موقع مودشو داشته باشم، برم پیاده روی. حالا دقیقه‌اشو نمیدونم ولی سه دقیقه‌ای بهتره.

    ۳. روتین پوستی داشته باشم و کمتر با جوش‌ها ور برم.

    ۴. کارایی که دوست دارم رو یادبگیرم و خوب عملشون کنم.(مثل همین رفتن به کلاس نقاشی، زبان و...)

    ۵. سریال ببینم، نه خیلی کم، باید بیشتر ببینم.

    ۶. سعی میکنم نوشتن رو جدی بگیرم.

    ۷. سعی کنم خیلی فکر‌های منفی که اذیتم میکنن رو نکنم و تمومش کنم و خودمو کنترل کنم.

    ۸. بیشتر نقاشی بکشم و بیشرفت خوبی داشته باشم.

    ۹. به حرف‌های بد دیگران اصلا اهمیتی ندم و سعی کنم قدم به قدم رو هدف‌های کوچیکم کار کنم.

    ۱۰. خودمو پیدا کنم، خودمو دوست داشته باشم، بیشتر حس مفید بودن داشته باشم، سر خوشی‌های کوچیک خوشحال باشم و بعد، سعی میکنم کسایی که دوستشون دارم رو خوشحال کنم.

    – ••••• –

    سوال بیستم و آخر- نامه ای به خودتان در آخر سال اینده بدهید.

    سلام سحر عزیز. امیدوارم تا الان حالت خوب باشه.

    این سال داره تموم میشه و تو الان حس میکنی تو این سال، کافی نبودی و خیلی پیشرفتی نکردی، اما عیبی نداره سحر. این سال جدید داره میاد که بدونی تو فرصت خوبی برای پیشرفت کردن، حس مفید بودن، حس مهربونی و عشق و حس قوی بودن رو داری. تو هنوزم قوی هستی ولی خیلیی راه مونده تا به قوی‌ترین برسی، حس مهربونی و عشق و انرژی خوبت هنوز تو وجودت هست، هیچ وقت این‌ها رو به خاطر انرژی‌های منفی هدرشون نده، تو وقت داری که پیشرفت کنی و حس کافی بودن رو داشته باشی. درسته، ممکنه این سال جدید هم پر از اتفاق‌های خوب و بد داشته باشه اما امیدوار باش، امید واقعی داشته باش، آدم با امید واقعی داشتن زنده‌ست. تا وقتی نفس میکشی، لبخند بزن، کمتر غمگین شو و بیشتر خوشحال باش و سالم باش. دوستت دارم، سحر قشنگم.♡

    – ••••• –

    + یه تشکر خیلیی ویژه از میتسوری بکنم، به خاطر این سوالای چالشش که قطعا ممکنه یه روزی کمکم بکنه. ممنونم عزیز دلم.

    و شما قشنگای من، امیدوارم این سال، سالی باشه که پر از برکت و خوبی باشه، همیشه خوشحال باشین، سالم باشین و بتون به هدفتون برسین. دیگه چیز خاصی ندارم بگم. دوستتون دارم، بیاین تو سال جدید، به وبلاگ‌نویسی ادامه بدیم.*-*♡

  • ۴
  • CM. [ ۳ ]
    • Brilli .Shr
    • يكشنبه ۲۹ اسفند ۰۰

    Teen smiles

     خب، یه پست از آلو دیدم که مربوط به ده لبخند ۱۴۰۰ ئه و گفتم چطوره خودمم بذارمش.^^ امسال سال خوب و بدی بود ولی کلی سختی داشتم ولی مگه میشه تو این سال، لبخند نزده باشم؟!

    1. کامبک اکسو بعد از مدت‌ها که این کامبک برای ما اکسوالا یه هدیه باارزش بوده!
    2. داشتن یه بولت ژورنال‌ و استفاده ازش.
    3. داشتن دوستام که برام از طلا هم باارزش تره.
    4. روز تولدم که بچه‌ها سوپرایزم کردن و من خوشحال بودم.
    5. خرید کتاب ییشینگ و خوندن و لذت بردن ازش.
    6. پیاده‌رویی با خواهرم و خرید کردن.
    7. داشتن یه عروسک تولگی دست‌ساز که از کاشان به تهران فرستاده شد.
    8. درست کردن یه ویدیو(در حد مینی ولاگ.)
    9. غذا درست کردن.
    10. این که پی بردم که این سال رو با سختی، خوشحالی و غم گذروندمش و هنوزم وقت اینو دارم که تجربه کنم.

    همه‌ اینا، خوشی‌های کوچیکی بودن ولی همین خوشی‌های کوچیک، منو خوشحالم میکردن. به این نتیجه رسیدم که از خوشی‌های کوچیک، حتی اگه ساده هم باشه، باید لذت برد و لبخند زد. ♡

  • ۷
  • CM. [ ۱ ]
    • Brilli .Shr
    • شنبه ۲۸ اسفند ۰۰

    Cartography - 6

    سلاممم^^ نزدیک‌های عیده و همه‌چی رو نو و تازه کردین و آماده‌این برای سال جدید. حقیقتا خودمم ذوق دارم براش~~~

    سوال چهاردهم- پنج مکان تفریحی که میخواهید در سال اینده به انجا سفر کنید؟

    خب ببین بستگی داره که اگه وضع کرونا بد نباشه میریم وگرنه اگه کرونا واقعا نبود، قطعااا به یه جاهایی سفر میکردیم.

    ۱.‌شهر مشهد. یه دلیل داره اونم اینه که جاهای دیدنی که داره یا حرم هم هست ولی یه دلیل دیگم هست که میخوام یکی از دوستامو از نزدیک ببینم و دلم میخواد به این روز برسم.

    ۲.شهر شیراز! میشه گفت جاهای خیلییی قشنگ و دیدنی داره و خیلیی دلم میخواد اونجا برم، حس خوبی داره اونجا و من دلم میخواد برم آرامگاه حافظ و سعدی~ خلاصه که جای خوبی برای سفر انتخاب کردم.

    ۳. تو فکر شهر یزد ام. اونجا هم جاهای قشنگی داره و هم سوغاتی‌های خوبی داره و همینطور، یکی از دوستایی که میشناسم، اونجا زندگی میکنه، شاید شانس دیدنشو داشته باشم.

    ۴. دلم میخواد دوباره برم همدان، خیلی قشنگه اونجا.

    ۵. فعلا هیچی به ذهنم نمیاد.

    – ••••• –

    سوال پونزدهم- چیز هایی که قبلا نداشتید اما الان به دستشون آوردید

    بعضیاشو امسال به دست اوردن و بعضیای دیگم سالای پیش

    ۱. یه ماگ قشنگ صورتی*-* که خب اگه کاپوچینو داشته باشم ازش استفاده میکنم. آخه خیلیییی کم استفاده میکنم. :(

    ۲. دفتر بولت ژورنال‌. خیلی دوست داشتم همچی چیزی رو داشته باشم که بتونم از چیزایی که دوست دارم، بنویسم و نقاشی بکشم~( اگه خدا بخواد شاید بتونم وسایل‌های ژورنال رو بخرم.)

    ۳. کتاب "ایستاده استوار در بیست و چهار سالگی" که ییشینگ نوشته؛ اون موقع ترجمه فارسیش اومده بود خیلیی دلم میخواست داشته باشمش و خداروشکر جاش تو اتاق منه~~

    ۴. تولگی دست‌سازXD راستش نمیدونم چیزی از تولگی میدونین یا نه ولی یه عروسکیه که شکل یه پاپیه و صورتش مثل " 'ㅅ.' " ئه و خود بکهیون طراحیش کرده. از اونجایی که بکهیون سربازیه، ۱۷ ام هر ماه یه ویدیو جدید از کیونگ‌تیوب که مال بکهیونه میاد و یه ویدیو مربوط میشد به عروسک تولگی. بعد انشتار این ویدیو، عروسک‌های تولگی هم تو فروشگاه‌ها اومد و میدونین که ما تو ایران زندگی میکنیم و خیلی خوشبختیم.^^ و من حرص نداشتن یه تولگی رو داشتم. ولی یه سری بچه ها دست به کار شدن که خودشون تولگی درست کنن. یکی از بچه‌ها قرار بود شش تا تولگی بدوزه که دید یکیش اضافه اومد، بعد اومد پیویم و می‌خواست تولگی رو بهم بده*-* آدرس و اینچیزا بهش دادم و حدودا چهار روز بعدش اومد(چهارشنبه اومد یعنی.) انقدر کیوت و پشمالوئه که خیلی عاشقش شدم.*-* حتی یه نامه کوچیک ولی ارزشمند بهم داد و خیلی خوشحالم کرد و ازش خیلییی تشکر کردم...‌چقدر طولانی شد-

    – ••••• –

    سوال شونزدهم- ده نفر از افرادی که بابت آشنایی با آنها در امسال خرسندید؟

    راستش این سوال واقعا برای منی که ممکنه یکی رو جا بذارم، سخته. اما اگه کلی و خلاصه‌طور بگم، بچه‌های بیان، بچه‌های میهن‌بلاگ که تو بیان هستن،(مائو، یومیکو، آلو، نفیسه، آکی و...) بچه‌های تلگرام(از جمله نازی، آبی و...) و خیلیای دیگه که زیادن. خوشحالم که دارمشون و امیدوارم تا سالیان سال درکنارشون باشم و سعی میکنم بیشتر بهشون عشق بدم چون لیاقتشو دارن.♡

    پ.ن: ام وی Maniac اسکیز رو دیدین؟ اگه ندیدین که برین کرک و پرتون بریزه!

    پ.ن۲: حقیقتا ترک‌های آلبوم ODDINARY اسکیز>>>>>>>>>>>>

    پ.ن۳: حاضرم با ترک charmer ازدواج کنم، خیلی نایسههه(با لهجه بنگچانی)

  • ۲
  • CM. [ ۲ ]
    • Brilli .Shr
    • جمعه ۲۷ اسفند ۰۰

    Cartography - 5

    سلام سلام قشنگا. امروز به چهار تا سوال جواب میدممم~~~

    سوال‌ دهم- یک آرزو برای سال آینده؟

    آرزوهام زیادن اما مهم ترینش "خوشحالی و سلامتیه".

    – ••••• –

    سوال‌ یازدهم- سه راه در امد شما که میتوانید برای سال اینده انها را گسترش دهید؟

    ۱. تو سوال اول گفتم که یه فروشگاه راه بندازم که همه بتونن سفاش نقاشی بدن یا میشه وسایل‌ها با طرح نقاشی خودم بفروشمشون و اینطوری خیلی خوب و جالبه.

    ۲. شاید تو کار طراحی لباس درآمد داشته باشم.

    ۳.فعلا نمیدونم. "-"

    – ••••• –

    سوال دوازدهم- مشکلاتی از زندگی شما که میخواهید در سال اینده آنها را حل کنید نام ببرید. چه کاری باید انجام دهید ؟

    اوه اوه اوه چه سوالی... .-.

    ۱. خرجی زیاد. یعنی میشه گفت قبلا پولمو صرف خرید خوراکی میکردم. این میشه حلش کرد یعنی باید سعی کنم کلی پول جمع کنم تا شاید برای خودم یه کتاب یا یه چیزی بخرم باهاش.

    ۲. عصبی شدنم.‌ عاهه این رومخ ترین مشکلیه که دارم که نمیدونم واقعا میشه حلش کرد یا نه. ولی نهایتا باید سعی بکنم‌که حل بشه.

    ۳. مدرسه. "-" مدرسه خودش یه مشکله برام. معلم های عجیب، امتحاناتی که هر رووووز میدن. اینم وقتی حل میشه که دیگه فارغ‌التحصیل میشم و دیگه ادامه تحصیل نمیدم.^^

    ۴. یه وقتا راحت نیستم حرف بزنم یا روم نمیشه حرفی بزنم و خب یه جورایی این مشکل منو کوچیک میکنه، اینم ممکنه حل بشه، اونم زمانی که سعی کنم اعتماد به نفس "به اندازه" داشته باشم تا از حرف زدن با دیگران خیلی خجالت نکشم.

    ۵. افکارم... شاید این مشکل بزرگ و اصلی من باشه. متاسفانه به این پی بردم که ذهنم یه وقتا شلوغ میشه و معمولا فکر‌های بد مثل مرگ کسی یا هر چیزی به ذهنم میاد یا وقتایی که خواب خیلی بد میبینم، میفهمم که ذهنم در چه حالتیه، یعنی میشه گفت ذهنم داغونه و جدیدا اینطوری شدم. نمیدونم میشه حلش کرد یا نه ولی امیدوارم بشه با یه روش‌هایی حلش کرد.

    ۶. تنبلیم. اینم خودش یه مشکل بزرگیه برای خودم و بقیه، البته بیشتر برای خودم. فکر کنم بشه حلش کرد، اونم این که سعی کنم انقدر تنبلی نکشم، حوصله داشته باشم که بتونم کارمو انجام بدم.

    – ••••• –

    سوال سیزدهم- لیستی از فیلم-سریال و یا انیمه ای که میخواهید در سال اینده حتما مشاهده کنید

    آخجون این سوال*-* فقط ممکنه لیستم زیاد باشه پس...

    سریال‌ها؛ semantic Error - euphoria - bad & crazy - my name - 21 25 - mr. Queen - color rush - happiness - chicago typewriter - The king affection - tomorrow 

    فیلم‌ها؛ the box - the pirates2 - call me by your name

    انیمه‌ها؛ dororo - Jujutsu kaise - Tokyo Revengers - The promised never land - Bungou stray dogs - Given - Howls moving castle - Spirited away - Attack on titan

    همیناش اومد تو ذهنم. :") اگه پیشنهادی برای سریال، فیلم یا انیمه داشتین بگین~

    پ.ن: دیشب جشن چهارشنبه‌سوری نبود که، جنگ بود. :|

  • ۲
  • CM. [ ۲ ]
    • Brilli .Shr
    • چهارشنبه ۲۵ اسفند ۰۰

    Cartography - 4

    سلام سلاممم~ امیدوارم حالتون خوب باشه. بریم برای سه سوال بعدی.

    سوال هفتم- فکر میکنید لازم است برای اینکه حالتان در سال جدید خوب باشد چه کارهای ساده اما موثری انجام دهید؟ لیستی از انها تهیه کنید.

    ۱. سعی کنم بیشتر به گل و گیاه‌های خودمون برسم و بهشون آب بدم.

    ۲. نقاشی بیشتر بکشم چون بیشتر حالمو بهتر میکنه.

    ۳. یه گپ کوتاه با خواهرم و مامانم.

    ۴. یه صفحه از بولت ژورنالم درست کنم.(خیلی وقته باهاش کاری نکردم.)

    ۵.کمی گیم بازی میکنم تو لپ‌تاپم :>>

    ۶. دیدن موزیک ویدیو، خوندن کتاب و گوش کردن به آهنگ.

    ۷. نوشتن یه چیزی حتی اگه نخوام منتشرش کنم.

    ۸. بیرون رفتن و پیاده‌رویی.

    ۹. درست کردن غذایی که دوست دارم.

    – ••••• –

    سوال هشتم- چیز هایی که امسال قدرشان را فهمیدید و لازم است در سال اینده بیشتر به انها اهمیت دهید لیست کنید.

    ۱. این که سعی کردم خوشحال واقعی بمونم و نذاشتم کسی منو ناراحتم کنه.

    ۲. تلاش برای یه کاری مثل نقاشی، کاور کردن یه آهنگ و نوشتن.

    ۳. دوستانم و خانواده خودم.

    ۴. و خود من!

    – ••••• –

    سوال نهم- سه عادت شما که لازم است در سال اینده برای حذفشان تلاش کنید؟

    - ناتوان بودن سر گفتن یه چیزی که باید با صادقانه گفت. - دیر بخوابم یا نتونم کلا بخوابم. - گشاد بودن و تنبلی بودن. - عصبی شدنم. (‌میدونم بیشتر از سه‌تا شد ولی خب...)

    پ.ن: امروز شب چهارشنبه‌سوری هست و خواستم بگم که تو شب‌ زیاد نمونید بیرون یا اگه میخواین برین بیرون، مراقب باشین که چیزیتون نشه. :"| برای این که صدای شخمی ترقه و بمب و اینا نترسین و اعصابتون خورد نشه، یه هدفون بذارین رو گوشتون و آهنگ گوش کنین.♡

    پ.ن۲: گشنمه. خیلی گشنمه. بای.

  • ۳
  • CM. [ ۱ ]
    • Brilli .Shr
    • سه شنبه ۲۴ اسفند ۰۰
    • اینجا جایی هست که از روزهام، فنگرلی کردن‌هام و حرف‌هایی که از قلب و ذهنم میگن، مینویسم. جایی به اسم سرزمین آسمون که وقتی به آسمون نگاه کنی، بیشتر لبخند میزنی. پس اگه داری به آسمون نگاه میکنی، به من فکر کن. :)♡
    ۱۳۹۶.۱.۴
    – Like a lie in a dry terrain, Like a flower blooming as a miracle, We endured the pitch-black darkness, With all of our might, It takes courage to step on today And stand up again, Let it go. This cold rain that wets my entire body, This feeling of freedom in my soul, I feel like I’ve been born again, It’s a fresh start for you and I.
    EXO - Runaway

    – I'll never cry because I know that it'll never change, I'll stay standing and endure it in an unknown place, There will be many times I'll almost fall, but, Alone, I reach out my hand, alone, I stand back up.
    Stray kids - scars

    – Tear it up 'cause we're dreaming of the future, Don't stop got that fire running through us, Everything that we know, Light the fuse, and let's blow, New world, new world. Fly up, history is in the making, Make bigger and better, the earth be shaking, Lifting, lifting it up, All we need is that love.
    SF9 - new world
    a