حس های بد من

— الان حرف زدن برایم سخت شده است

پس با سکوت همچی را نگاه می کنم

همه گریه می کنند و زجر می کشند از دلتنگی

من گریه هایم را کردم و هنوزم درد دلتنگی را حس می کنم

می خوابم و بیدار می شم

ولی هنوز نبودنت را حس می کنم

دیگر حرف نمی زنم

من تا آخر عمر سکوت می کنم

میبینی؟من هیچی نمی گم

من نامرئی بودنم را حس می کنم

من نمرده ام و هنوز زنده ام

اما مرگ درونم را حس می کنم

تو با خودت گفتی که "این دیوونه شده‌ است"

آری،من دیوونه شدم و این را حس می کنم

تو گفتی "پس کی میخواهی مثل قبل باشی؟"

نمی دانم،نمی دانم.من تلخی درونم را حس می کنم...

#من_سروده

• سحر شالی

۱۳۹۹/۱۰/۱

•••••••••••••••••••

پ.ن:بعد از یه مدتی،شعر نوشتم...