—یه دختر شیرینی که توی دنیا تلخی زندگی میکنه، اون منم!—
اسم من سحره. سَحر به معنی پیش از صبح یا سپیدهدم. میتونین منو سِبی یا مامی سِبی یا بریلی* صدام کنین، فرقی نمیکنه. اهل تهران هستم و تو سال ۱۳۸۲، روز ۱۶ آذر یا به عبارتی، تو "روز دانشجو" به دنیا اومدم. ساین تولدم سجتریسه و در مورد تایپ شخصیتی، باید بگم اهل این چیزهاش نیستم ولی اگه میخواین بدونین، آخرین باری که تست دادم، تایپم ESTP در اومد.
من بچهی آخر این خانوادهام و یه خواهر و یه برادر بزرگتر دارم. قبلا دانشآموز دبیرستانی سال دوازدهم، رشته انسانی میخوندم، در حال حاضر فارغالتحصیل شدم و فعلا در جستجوی هدف اصلی خودم هستم.(یعنی فعلا دنبال کار، درست کردن شرایط و خیلی چیزهای دیگه که مربوط به زندگیمه، هستم.)
من علاقه زیادی به هنر و موسیقی دارم. فرقی نمیکنه ژانر موسیقی چی باشه، از کیپاپ و راک گرفته تا پاپ و آراندبی. در حال حاضر سه گروه کیپاپ رو استن میکنم که شامل: اکسو، استری کیدز و اسافناین هست. (اکسوال، استی و فنتسی) و همونطور که میدونین، موقعی که پایهی هفتم بودم، با کیپاپ آشنا شدم و در نهایت اکسوال شدم.
از علاقههای دیگه خودم بگم براتون که من از بچگی، عاشق نقاشی کشیدن بودم و این مسیر علاقهی من به نقاشی رو ادامه دادم. با این رشتهی من که انسانی بود، ولی از ادبیات هم خوشم میاد، یعنی واقعا دوست دارم کتابهای زیاد و مختلفی بخونم و همینطور، به خاطر کتاب و وبلاگنویسی باعث شد به نوشتن رو بیارم، با این که خودم رو یه نویسنده نمیدونم. به هر حال من دوست دارم یه روزی یه کتاب بنویسم، یه کتاب رمان که ایدههای زیادی تو ذهنم دارم.
اسم وبلاگنویسی رو اوردم. من از سال ۱۳۹۴ تا الان وبلاگنویسی میکنم و اولش هیچ ایدهای نداشتم که چرا وبلاگنویسی میکنم. اولش به خاطر سونیک که خیلی بهش علاقه داشتم، این کار رو کردم اما تا الان، با وجود تجربههایی که تو این زمینه داشتم، به نتیجه رسیدم که وبلاگنویسی توی نوشتن کمکم کرده و بهم نشون داد که اینجا، بهترین جاییه که میتونم از روزی که گذروندم، از حالم و از فکرهام بنویسم.
قبلا میگفتم: "فعلا یه کمی از زندگیم راضیم ولی باید زندگیمو تا یه حدی ببرم که بهتر بشه. خودمو دوست دارم و گاهی اوقات به خودم افتخار میکنم، با دوستام حرف میزنم. وقتی غمگینم، یا خیلی نشونش نمیدم یا وقتی که بخوام نشونش بدم، با نوشتن غم خودمو نشون میدم. این دنیا برای من عجیبه ولی سعی میکنم یه تاثیر خوبی توی این دنیا بذارم." و من همچنان دارم سعی میکنم زندگیم رو تا یه حدی برسونم که نه تنها بهتر بشه، بلکه بتونم با آرامش زندگی کنم. هر چقدر که بخواد سخت باشه، ممکنه شکست بخورم، زخمی بشم، زیاد گریه کنم و خیلی ناراحت بشم، اما زندگی همینه عزیزم. ما مجبوریم ادامه بدیم تا بهتر بشیم.♡
* بریلی / brilli: از کلمه brilliant که به معنی درخشانه، استفاده کردم.