آخرین صحنه؛ چیزی بود که به چشم خودش می‌دید. آخرین صحنه‌ی او، چیزی بود که در عالم رویا و خیال تصور می‌کرد. آخرین صحنه‌ی او، دیدن دار و درخت‌هاست که با باد، می‌رقصن. درخت‌های سبز و زرد، انگار که پاییز خیلی بهش نزدیک‌تره‌. گندم‌ها هم با درخت‌هایی که ازش دورن، با باد میرقصن. خودش چی؟ اون فقط یه تماشاگره، تماشاگر آخرین صحنه از این فضای دلنواز.

#من_نوشته 

پ.ن: این عکس متعلق به آلبوم جدید چن به اسم last scene ئه.♡