چرا ابر های خاکستری پراکنده نمی شوند تا آسمان و خورشید،زمین را ببیند؟تا کی باران تکراری و کسل کننده تمام می شود؟این ها،سوال هایی در ذهنم هستن که جواب آن نامعلوم است.

چاره ای نیست جز این که من چشم هایم را می بندم و در اقیانوس عمیق خواب بمونم.زمانی بیدار می شوم که خورشید با لمسی گرم روی صورت سردم،من را گرم کند.

#من_نوشته