-این‌عکس برای یکی از پستای پیچ بکهیونه-

سلام!خوب...من خیلی دلم‌میخواد چند تا پست بزارم ولی هیچ ایده لعنتی تو ذهنم نمیاد،درست مثل‌ ایده نقاشی که چند وقته دارم فکر میکنم چی بکشم.یه خلاصه از دیروز بگم!

مامانم سس مایونز درست کرده بود که اصن‌فکرشو نمیکردم انقدر خوب باشه.طرز درست کردنش آسونه و شاید یه روزی من درست کنم :) در مورد طعم که نگم براتون...به قدری این سس خونگی عالیه که از اون سس های بیرون خیلی بهتره.سس هایی‌که درست میکنن تو فروشگاه ها تو مواد نگهدارنده داره و خب این مواد نگهدارنده اصن‌چیز  خوبی نیست ولی سس مایونزی که مامانم درست کرده اصن مواد نگهدارنده نداره و یه چیز فوق العاده ای شد.من پیشنهاد میکنم سس خونگی درست کنین از اون فروشگاها خوشمزه ترن :)

بعد خلاصه بعد از شام(که اسپاگتی داشتیم) دور هم جمع‌شدیم و باهم حرف زدیم.چند دقیقه بعدش رفتم تو اتاق و تو نت میچرخیدم.تقریبا ساعت یه بامداد بود که تو یکی‌از چنلای تلگ‌،گفت بیون داره تو بابل* پیام میده!من گفتم چرا این بچه بیداره این وقت شب.تازه به وقت کره میشد ساعت‌پنج و خورده ای صبح‌میشد.گفتم نکنه یه اتفاقی افتاده باشه؟...

خوب شاید ممکنه این مطلب طولانی(نه خیلی طولانی) باشه پس بریم‌تو ادامه مطالب ^-^

خلاصه،من منتظر ترجمش بودم که دیدم یکی زود تر ترجمه رو گذاشت و منم خوندمشون:(منبعشم از یکی از چنلای تلگرام برای بکهیون بود)

 ”الان از خواب بیدار شدم ولی دلم برات تنگ شده....“

”خوب بخواب باشه؟ یه رویای سیاه ببین (خواب خوبی داشته باشی)..❤️ دلم برات تنگ شده اخه پس کی میتونیم همدیگه رو ببینیم..”

با خودم گفتم چرا نزدیکای شش صبح به وقت کره بیداره؟چقدر زود بیدار شده و یه جوری مشکوکه و اینا.تا این که این پیامو خوندم...:

”من درمورد چیزای ترسناکی خواب میدیدم... برای همینه که الان انقدر دلتنگتم....“

"امروز شرایط بدنیه خوبی نداشتم... شاید برای همینه که رویای بدی داشتم..."

”خواب میدیدم که تنها رها شدم... اینگ><“

اون یه کابوس دیده بود!یه کابوس تلخ که باعث شد بیاد پیش اری ها* و من...من یه جورایی...دلم گرفت!جدی میگم واقعا دلم گرفته بود،که چرا باید کابوس رها شدنشو ببینه؟...تاحالا آدمی رو دیدین که وقتی یه خواب بد ببینه،از خواب بپره و بیاد پیش دوستاش یا خانوادش یا به عنوان یه هنرمند بیاد پیش طرفداراش و با اونا حرف میزنه و بگه من دلم براتون تنگ شده؟ شاید ندیدین ولی من دیشب بکهیونو دیدم که خواب بد دیده و اومده به اکسوالا گفته که دلم براتون تنگ شده...یعنی انقدر آدم مهربونیه!!

باید اعتراف کنم که وقتی همچی پیامی رو خوندم یه لحظه بغضم‌گرفت و چند تا دونه اشک ریختم :)باورتون میشه؟احساساتی شده بودم.نمیدونم این گریه ای که کردم از ناراحتیم بود یا خوشحالی...شاید هر دو تاش بود.خودمم اگه همچی خوابی رو میدیدم خوب قطعا میترسیدم درست مثل بکهیون!بعد از گریه کردنم،این پیامو با دقت خوندمش و این باعث شد که حالم خوب بشه :) :

”ایندفعه، یه آلبوم جدیدِ دیگه ای قراره منتشر بشه. یه چیزی هست که میخوام میزان قدردانیم نسبت به اری هامونو توش نشون بدم! شما بچه ها باید بهش گوش بدین... هئوهئو"

آلبوم جدید!!با وجود این که چند ماهه از انتشار آلبوم دیلایت میگذره ولی این آلبومی که قراره بیاد،برای قدردانی اکسوالاس!این خبر خوب حال منو خوب کرد.فکرشو نمیکردم اینو بهمون بگه!...

نمیدونن ربطی به این کابوسی که بکهیون دیده بود نداره،ولی یاد خوابی که مامانم چند سال پیش دیده بود میوفتم،خواب دیده بود که منو گم کرده و خیلی ناراحت شده بود و دنبالم‌میگشت.وقتی بیدار شد منو بغلم کرد...
فکر کنم من اونو رهاش کردم در حالی که من پیش مامانم بودم و وقتی چشماشو باز کرد و دید من اینجام سریع بغلم کرد.از اون روز به بعد،دلم نمیخواست اونو رهاش کنم.اما اگه همچی خوابی ببینم و ببینم منو رهام کردن...چه حسی داره؟حس تنهایی؟ :)حس ترس؟نمیدونم...ولی خب،مطمئنم تو واقعیت همچی اتفاقی برام نمیوفته و خانوادم و دوستام رهام نمیکنن...

کابوس ها،مارو عذاب میدن و انگار فکر‌میکنیم کابوس هایی که میبینیم ممکنه تو واقعیت هم اتفاق بیوفته ولی اینطوری نیست.کابوس ها هیچ وقت خوب نبودن و همیشه به کابوس میگم خوابی که مثل جهنم زجر آوره!کابوس هایی که میبینیم ممکنه متفاوت باشه،مثلا یکی کابوس مرگ یکی از عزیزانشون(زبونم لال) میبینه،یکی مثل بکهیون کابوس رها شدن رو دیده،یکی مثل مامانم خواب گم‌کردن بچشو میبینه و احساس میکنه اصن نیستش و با گریه دنبال بچش‌میگرده،و خیلی از کابوسای دیگه...اما،به قول بکهیون خواب سیاه ببینین.اگه نمیدونین خواب سیاه چیه،جواب اینجاست:

اری : تو همیشه بهمون میگی که یه رویای 'سیاه' ببینیم. منظورت از این جمله چیه؟
بکهیون : یه سری رویاها و کابوس ها هستن و وقتی من این جمله رو میگم، منظورم اینه که دلم نمیخواد شماها این کابوس هارو تو خواب هاتون داشته باشین. پس اگه این رویا 'سیاه' باشه، به این معنیه که شما قرار نیست چیزی از اون خواب بدتون به خاطر بیارین و اینطوری یه خواب خوب داشتین.

در آخر،بکهیونی،تنها نیستی.هیچ ‌وقت رهات نکردیم.ما اری ها و اعضا همه تورو دوست دارن،هیچ وقت احساس تنهایی‌نکن.تنهایی‌به نظرم یه چی بدیه.منم‌دوست ندارم خیلی تنها باشم‌ یا رهام کنن...وقتی دیدم دلت برای اری ها تنگ شده،احساس عشق کردم.تو میدونی که اری ها هیج وقت رهات نمیکنن.تو  تنها نیستی بکهیون.ما کنارت هستیم و تو مارو داری...تنها نیستی :)♡...

———

کلمه های ستاره دار:

•بابل:یه برنامه اس که فن ها میتونن با آیدلا چت کنن،البته باید بلیت بخرین که ما نمیتونیم :)

•اِری:بکهیون یه لقب خودمونی برای اکسوال ها داده :)