میتونی صدای منو بشنوی؟صدای تپش قلب من چی؟میشنوی؟...

یه مدتیه صدای تو رو نشنیدم،صدایی که از هر صدای دیگه ای قشنگ تره،صدای خودت،نفس کشیدنت،تپش قلبت،خنده هات و گریه های تو مثل یه موسیقی آرام میمونه.بدون گوش کردن موسیقی صدای تو،زندگی‌ من برام بی معنیه.

موسیقی ها،در حد ۳ یا ۴ یا ۵ دقیقن اما مدت زمان موسیقی تو،همیشه طولانی و ناتمومه.موسیقی صدای تو،تکرار نشدنی ترین چیزیه که تو عمرم شنیدم.اما...چرا الان‌نیستی؟چرا رفتی و کاری کردی که از دلتنگی بمیرم؟چرا رفتی و نذاشتی بیشتر به صدای تو گوش کنم،به صدای تو احتیاج دارم.

تو مگه بهم‌نگفتی که صدای من‌ هم قشنگه،مگه نمیخواستی بیشت به صدام گوش‌کنی،پس چرا رفتی؟هر چقدر حرف بزنم،نمیشنوی،داد هم بزنم نمیشنوی،الان چی؟منی که صدا های خودمو تبدیل به یه جوهر سیاه میکنم و باهاش مینویسم،میتونی صدای این نوشته هامو بشنوی؟منی که قلبم شکسته،میتونی صوای شکستن قلبمو بشنوی؟!

تو به صدای من احتیاج داشتی و من به صدای تو،اما تو...بدون خدافظی و بدون این که از تو چیزی بشنوم،بی خبر و بی سر صدا رفتی،درست مثل روح،محو شدی و رفتی به یه جای دیگه...

اینارو برای تو مینویسم تا بخونی و صداشو بشنوی،ولی میدونم که نمیخونیش،حتی این نامه به دستت نمیرسه...چون تو نیستی،تو این دنیا نیستی...

#من_نوشته

--------------------

وسط کلاس دینی زنگ اول و بعد از امتحان ریاضی،دارم یه همچی چیزی رو مینوسم و پست میکنم...زیبا نیست؟ =]

بگذریم،اینو همینجوری نوشتم،چطوره؟