"چشم ها قشنگ ترینن، ولی موقعی قشنگ تر و زیبا تر میشه که دو نفر، غرق در سکوت، با چشم هاشون صحبت میکنن و از برق چشم هاشون میشه فهمید که اون ها فقط غرق در سکوت نیستن؛ اون ها غرق در عشقی بی انتها هستن."

#من_نوشته 

•••

 سلاممم^^ امیدوارم حالتون خوب باشه و روز قشنگی رو گذرونده باشین. خلاصه میخوام یه کمی از روز هام بگم~

+ یادتون هست که گفته بودم من دارم اسکویید گیم میبینم؟ باید بگم که منو خانوادم همه قسمت های اسکویید گیم رو دیدیم! حالا درسته، میگین باید سانسورشو میگرفتم ولی خب، انقدر حرفه ای هستیم که هر صحنه بدش بیاد میزنیم جلوXD ولی جدا از این ها، خانوادم به شدت از این سریال خوششون اومدن و کلی از بازی لی هونگ جائه (که نقش اصلی، گی هون بازی کرد) تعریف کردن. اگه کسی این سریال رو ندیده، میتونم این سریال رو پیشنهاد میکنم! البته دو تا قسمت از این سریال یه جاش صحنه داره و خشنه یه جورایی ولی خب، داستانش یه چیز دیگه ست و یه سری حرف ها پشت این قسمت ها هست. حتی میشه گفت قسمت شش این سریال غم خالص داره، پیشنهاد میکنم وقتی به این قسمت رسیدین، جعبه دستمال کنارتون باشه! عاشق کاراکتر هاشونم، مخصوصا بیوک و هوانگ و علی و جی یونگㅜㅜ 

+ دیشب داغون شده بودم "----" اومدم آشپرخونه که از یخچال چیزی بیارم، زمینم لیز شده بود، پاهام یهو لیز خورد و با باسنم خوردم زمین و مچ پای راستم‌ و کف دست راستم داغون شد، از شدت درد یا میخندیدم یا ناله میکردم "-" داداشم میزد تو سر خودش، مامانم میگفت: بگردم برات. خواهرم رفت کیسه آب خنک داد که بذارم جایی که درد میکنه- تا الان دست راستم یه کم ضعیف شدهㅠㅠ

+ فایده روز تعطیل بودن تو ایام مدرسه اینه که ساعت ها زیاد بخوابی و کیف کنی. درست نمیگم؟ والا من‌ خودمم حوصله مدرسه رو ندارم، درسام که همش یه جورین، معلم ها هم که هیچی...‌عا راستی بذارین اینو تعریف کنم:

کلاس دینی داشتیم، بچه ها اصرار کردن که تو واتساپ گروه بزنن، منم که حوصله واتساپم نداشتم "-" هیچی، معلم تو واتساپ‌ گروه زد و رفتیم اونجا، همه حاضری زدیم، یهو دیدیم معلم تو ویس گفت که ممکنه گیر بدن، بعد چی کار کرد؟ از گروه لفت داد و مارو تنها گذاشت!!! به خدا اسکلمون کرد :| 

+ خب دیگه، روز قشنگی داشته باشید~~