حدودا ۱۹ روز به تموم شدن زمستون و اومدن بهار مونده. نمیدونم هستن کسایی که منتظر بهارن و شاهد درختهای سبز و جوون و شکوفهها باشن؟ شاید فقط من باشم. به هر حال، من حس خوبی دارم چون منتظر بهارم. از دوران بچگی تا الان، عاشق عید نوروز و بهار بودم و هنوزم هستن. یه جورایی میتونم بگم که من یه تغییراتی کردم ولی یه سری ویژگیها تو وجودم هست که تا الان تغییری نکردن، مثل همین علاقه به عید نوروز و بهار و اینجور حرفا. جالبه نه؟ معمولا وقتی بهار نزدیک میشه، اون حس هیجان به سمتم میاد و جوری ذوق میکنم که نگو و نپرس؛ ولی درسته، هر سالی که شروع میشه، قرار نیست فقط سال خوبی باشه، چون قطعا اتفاقات و خبر های بدی هم تو این سال میوفته.
امسال رو نمیتونم بگم که خوب بود یا بد بود، میشه گفت که ترکیبی از خوب و بد بودن. نصف خانوادم درگیر کرونا بودن(که خب خوب شدن خداروشکر)، حضوری و مجازی کردنای مدرسه(عین سرد و گرم شدن میمونه که آخرش ترک میخوری.)، خوشحالی سر چیزهای کوچیک، درست کردن بولت ژورنالهام، برگشت سوهو از سربازی، کامبک اکسو و سولوهای اعضا و... همهی اینا برام یه خاطره شدن، یه خاطره تو ذهن من و تو جاهای مختلف. ولی از اونجایی که کم کم به دوران جوونی میرسم، باید به خودم بیام، باید به خودم برسم، باید کم کم قدم روی زمین هدفهام بذارم، باید نشون بدم که من کی هستم، منی که اسمم سحره، که معنیش سپیدهدمه، باید از سپیدهدم، تا موقع شب قدم بزنم به هدفهام، باید آمادگیشو داشته باشم، باید خودم باشم، همین الانشم خود خودمم ولی باید بازم بیشتر از هویت خودم بدونم ولی کار سختیه. به قول کای " هنوزم دنبال هویتم میگردم ولی فکر نکنم تا روز مرگم بتونم هویتمو دقیق پیداش کنم. "
خلاصه که، بهتره یه تکونی و یه فرصتی به خودمون بدیم چون هنوزم برای پیدا کردن هویت، رسیدن به هدف و تجربه کردن دیر نشده. امیدوارم این سالی که برسه، سالی باشه که واسمون خوب باشه.♡
پ.ن: اکسو نردبان فصل سه داریم، کامبک اکسو احتمالا داریم، کلی اتفاقای جالبی تو راهه و من از حجم این خبرا رو نمیتونم هندل کنم، کمممک!ㅠㅠ ذوق دارم وای-
پ.ن۲: آلو یه تتو آرتیست خوبی میشه. :>