Don’t, don’t hide yourself, It’s sad if I’m in a hurry alone, My burning heart like that flame, I want to give it to you, I want to stay, Don’t hurt me. What shall we do about tonight? Shall we cross the sparkling galaxy together? In the night where the lazy streetlights are drowsy, In the night, tonight. — Chen; shall we 

— — — ••••• — — —

سلام سلام به همگی! این پست دیگه از اون پست‌هاست که بوی برگشت من رو میده. امیدوارم تا الان حالتون خوب باشه. از خودم بگم؟ خب، راستش این ماه خرداد اصلا تموم نمیشه، یه جوری میگذره که قشنگ حکم خود فروردین رو میده-

امتحاناتم تا سی و یکم خرداد تموم میشه و من بعد از این‌ها، آزاد میشم. :> خلاصه که این امتحانات زیادی دارن تو سر و کله‌ی من میزنن و مخم دیگه کشش درس‌ها رو نداره.ㅠㅠ والا، نصف امتحان‌های بچه‌ها تموم شده، مال من هنوز مونده.ㅠㅠ اه چرا اول پست همش غر میزنم؟ بگذریم.

از اونجایی که نزدیکای اتمام امتحاناتمه، گفتم بیام وبلاگمو باز کنم. راستشو بخواین، من برای این که به وبلاگ‌نویسی ادامه یا نه، خیلی کلنجار میرفتم و فکر میکردم که چیکار کنم. میدونین، آخه وبلاگ‌نویسی دیگه بوی سابق رو نمیده، قبلا ما یه پست روزانه و کوتاه مینوشتیم کلی نظر میگرفتیم ولی بعد از این که میهن رو ازمون گرفتن، انگیزه‌ام برای ادامه دادنش روز به روز از دست میدادم. حتی آلو یه اشاره‌های خوبی (بخش شماره چهار رو میگم) از این موضوع کرده و من کاملا موافقم باهاش. ولی خب، اینبار تصمیم گرفتم که ادامه بدم و وبلاگ رو رها نکنم و الان در خدمت شمام.^^

+ در مورد فعالیتم بگم که یه فکری برای پست‌های جدیدم میکنم. سعی میکنم یه بخش دیگه‌ای برای این وبلاگ اضافه کنم و اگه واقعا عملی بشه، خیلی خوب میشه. به هر حال، ممنونم که اینجا هستین و منتظر پست‌های من هستین، همینشم برای ارزش داره.♡

پ.ن: من و آلو جونوونگ با ریونگ(سریال تومارو) رو شیپ میکنیم. آره.😔😂