Yesterday when i was young 

When you're gone 

HOPE

من پشتتم

ولی امیدوارم زودتر بگذره

پایانی شورانگیز!

فقط دوتا شعر هایکو در اوردم. =) چالش هایکو از اینجا شروع میشه.

دوست داشتین بیاین ادامه مطالب، چون از امید گفتم، امیدی که مدام گمش میکنیم و براش میجنگیم تا پیداش بشه و چیزیش نشه...

هممون یه امید کوچیکی داریم که دلمون نمیخواد به راحتی از دستش بدیم و ما تلاش میکنیم تا ازش محافظت کنیم. من هنوزم نمیدونم امیدم به چیه ولی من براش میجنگم و مراقبت ازش میکنم. مهم اینجاست که من نمیتونم بدون امید زندگی کنم... ولی یه وقت‌ها هست که آدم یهو امیدشو گم میکنه و اینجاست که کم میاره. کم میاره و نمیدونه چیکار کنه، کم میاره و هیچ چیزی واسش جالب نیست. به هر حال اون یه چیزی رو گم کرده، که اون خود امیده.

و این براش یه چالش پیش میاد، سخت‌ترین چالشی که داری تجربه‌اش میکنی، اونم نه یه بار، بلکا هزاران بار. تو کم اوردی و نمیتونی یه کاری کنی و این واست سخت میشه که بتونی امیدتو پیدا کنی. بعد به این فکر میوفتی که چرا، چرا هر دفعه باید اون چیزی که با ارزشه رو گم کنم؟

امید هم مثل الماس میمونه، مثل انگشتری با ارزشی که همیشه رو انگشتت هست. امید و شادی واقعی واقعا با ارزشن ولی ما انقدر گمشون میکنیم که حتی پیدا کردنشون برامون سخت‌تر میکنه. پس باید چیکار کرد، مایی که کم میاریم، نمیتونیم تکونی بخوریم تا امید رو پیدا کنیم؟ چیکار کنیم که دیگه هیچوقت اون امید رو دیگه گم نکنیم؟ این سوالاتیه که هیچوقت جوابش رو نمیدونیم...

اون امید کوچیک و با ارزشی که بارها گمش میکنیم، خیلی کوچیکم نیست، تو این امید، هزاران دلیلی تو اونجا وجود داره. برای همینه که مثل الماس میمونه ولی یه وقت‌هایی هست که مقصر گم کردن این امید فقط ما نیستیم، بلکه آدم‌ها هستن که بهمون محدودیت میذارن، اذیت میکنن یا جورین که از هیولاها هم بدترن و این یه مشکل بزرگیه...

این که سهون میگه آدم‌ها ترسناکن، حقیقت رو میگه. ما تو دنیایی زندگی میکنیم که داریم برای امید کوچیکمون تلاش میکنیم اما هم خودمون گمش میکنیم و هم مقصر، خودِ خودِ آدم‌ها هستن که هر کاری رو انقدر راحت انجام بدن. آدم‌ها هم میتونن از هیولاها وحشتناک‌تر باشن...

حداقلش باید یه راهی باشه که دیگه هیچوقت امید کوچیکمون رو گم نکنیم و به قول کو ریون، فقط ماییم که میتونیم خودمون رو نجات بدیم. همین.

پ.ن: تابستون تا الان، خیلی بالا و پایین میگذره. *لایک نشون دادن و فیک اسمایل*

پ.ن۲: فکر کنم بهتون گفتم که کار با آبرنگ چقدر خوبه. یه نقاشی کشیدم از هیونجین که با این که یه مقداری هول هولکی شد ولی به شدت دوستش دارم، پس دوست داشتم این نقاشیم اینجا باشه تا ازش لذت ببرین. :")

امیدوارم لبخند رو لبتون بمونه برای یه مدت طولانی.♡