/ مرداد ماه؛ سال ۱۴۰۱
این ماه طوری بود که نمیتونم بفهمم که ماه خوبی بوده یا بد. شاید هم ترکیبی از این دوتا باشه، اما فکر کنم خوبیهای این ماه به چشمم میخورن تا بدیهاش. در کل، ماه بدی نبود، یه گوشهای از این ماه، بوی بارون میومد، تو اون مدت، بارونهایی میبارید که برامون باور نکردنی بود، بارون وسط گرمای تابستون؟ عجیبه. بعد از اون، کلی درگیری با اون نقاشی هیونجین داشتم که تونستم به بهترین نحو نقاشی رو کامل کنم. بعد از اون، روز استی و اکسوال بود که برای من بهترین روزهای من بودن. مرداد ماه بدی نبود، بلکه ماهی بود که زندگی میکردم؛ آهنگ time out اسکیز، سلفیهای بکهیون بعد از مدتها، اینتراکشن چانیول و اینسونگ تو موزیکال میسا، بیشتر درخشیدن چن چنی تو هر فستیوالی، بوی شیولو، آپدیتهای زیاد از سه گروه مورد علاقم، کامبک بلکپینک، گپ زدن با بچههام، خندهها و گریههای بیشتر، خوندن کتاب، دیدن فیلم و درس خوندن برای شهریور =) خیلی چیزهای زیادی بودن که تو ماه اتفاق افتاد.
به هر حال من بازم حس زنده بودن میکنم، خیلی چیزها یاد گرفتم و خیلی چیزها رو به یاد اوردم و هنوزم میخندم و هنوزم این گرما رو تحمل میکنم ولی حالا که وارد شهریور میشیم، هوا هم کمکم سرد میشه و خوشحالم که دیگه غصه رفتن به مدرسه رو ندارم، چون دیگه خبری از این چیزا نیست. :>