خب سلام~ راستش از اونجایی که تابستون داره تموم میشه، میخوام سعی کنم فعالیتم تو اینجارو بیشتر کنم. امیدوارم که بشه. بگذریم، این چالش سوالات رو از وبلاگ مائو دیدم و دوست داشتم یه روزی این چالش رو انجام بدم و الان این روز فرارسیده~ این چالش از اینجا شروع شده و همتون دعوتین(وقتی نمیدونی کیو دعوت کنی-)
میتونین برین ادامه مطالب.♡
۱. میتونید تضمین کنید ادم هایی که میگید نزدیک ترینن به شما اگر اینارو درباره خودتون ازشون بپرسید جوابشون با شما یکیه؟ ( شمارو انقدر به ریز و جزئیات میشناسن و احساسات واقعی شمارو میدونن)
میتونم بگم آره و نه. چون ممکنه بدونن چه احساساتی دارم، چجور شخصیتی دارم و کلا میدونن چجور آدمی هستم، هرچند که ممکنه یه سری باشن که یادشون بره که چجور شخصیتی دارم. این دیگه بستگی به خود فرد و زمان داره.
۲. اولین اغوشی که تو این دنیا حس کردی؟
قطعا آغوش مامانم، اولین آغوشی بود که داشتم.
۳. آیا هنوزم اون اولین اغوش برای تو بازه و تو هنوزم اون اغوشو امن ترین جای دنیا میدونی؟
بله همینطوره، بغل کردن خیلی قشنگه و یه جورایی حس خوبی به من و بقیه میده، من بیشتر وقت‌ها مامانمو بغل میکنم یا هر کسی رو بغل میکنم تا بیشتر حس خوب و امنی داشته باشه. اون آغوش مامانم واقعا برای من امن‌ترینه، امن‌ترین جایی که میدونم.
۴. بهترین خاطره هایی که از ادم های مهم زندگیت داری؟ (از هر نفر مثلا فلان خاطره رو دارم )
راستش خیلییی زیادن، بعضی‌هاشو یادمه و بعضی‌هاشو یادم نیست، چه مغز عجیبی دارم- ولی تا جایی که میدونم، تو دوران بچگیم با خانوادم پیک نیک میرفتیم، پاتوق همیشگی منو مامانم و خواهرم پارک بود و همیشه بستنی یا شیرموز میخوردیم، روز‌های اول دبستانم، شهربازی رفتن‌هام، دربند رفتن، سال‌هایی که تولدم بود، ویدیوکال با دوستام(مائو و کیدو و یومیکو میدونن~)، حرف زدن با بچه‌ها و خیلی چیزای دیگه هستن که با آدم‌های نهم زندگیم خاطره دارم.
۵. ادم های خاطره ساز زندگیت کیا هستن؟
خانوادم، دوستای وبلاگ‌نویسی/تلگرام و...
۶. ایا خودت شخصی هستی که دوست داری خاطره بسازی یا فقط دوست داری قسمتی از خاطره بقیه باشی؟
به نظرم من شخصیم که هم دوست دارم خاطره بسازم و هم دوست دارم من بخشی از خاطره بقیه باشم، جوری که هم به یاد اون‌ها باشم و اون‌ها هم به یاد من.
۷. برای ساختن خاطره تو ذهن بقیه چیکار میکنی؟
معمولا کاری میکنم که همیشه تو ذهنشون بمونه یا یه جایی ثبتش کنن تا ببینن چه خاطرات قشنگی با من دارن. اینطوری که کنارشون باشم یا باهاشون صحبت کنم و شیطونی و فنگرلی کنم یا یه کاری کنم که خوشحالشون کنه و هیچوقت این لحظه رو فراموش نکنن.
۸. به نظرت چطور میشه یه خاطره موندگار تو ذهن بقیه درست کرد؟
هر کاری بشه، خوشحال کردن، امید دادن بهشون، حمایت کردن، یه چیز یادگاری براشون بذاریم که براشون موندگار بمونه. البته ممکنه اون خاطرات رو دوباره تکرار کنم چون دوست دارم بیشتر و بیشتر تو ذهنشون بمونه.
۹. حاضری خاطراتتو با چیزی عوضشون کنی؟
اصلا، خاطرات هیچوقت تغییر نمیکنه و نمیشه چیزی باهاش عوض کرد، چون دیگه روی ذهنمون ثبت شدن.
۱۰. زندگی میکنی که دنبال لحظه ای خوش بگردی یا لحظه ای خوش و برای خودت و دیگران میسازی که بتونی زندگی کنی؟
هردو ولی بیشتر رو دومی کار میکنم. خوشحالی داشتن یه لحظه خوش بقیه، خوشحالی و لحظه خوش منم هست، این که همه حالشون خوب باشه و لحظه خوشی براشون بسازم، باعث میشه خودمم خوشحال باشم.
۱۱. خاطراتتو کجا نگه میداری؟ تو ذهنت؟ تو دفترچه خاطرات؟ نگهشون نمیداری؟
خاطرات تو همه جا ثبت میشه و نگه‌داری میشه؛ تو ذهنمون، روی کاغذ‌های دفتر ژورنالمون، روی کتاب‌ها، کاغذ‌ها، عکس‌های چاپی یا توی گوشی‌هامون، رو تک تک پست‌های وبلاگ یا فضای مجازی و...
۱۲. اگه بهت بگن این گوی و این میدان برو و از الان به بعد زندگیتو خودت باید بسازی چطوری میسازیش؟
این دیگه به خود من مربوط میشه که چجوری بسازمش و زندگیم رو بهتر کنم، شاید اگه کمک بخوام، از یکی میپرسم.
۱۳. چقدر فکر میکنی چیزی که تو ذهنت ساختی تو دنیای واقعی عملیه؟
چیزی که تو ذهنم هست و بتونم تو واقعیت عملیش کنم پنجاه - پنجاه‌ست. ممکنه یه چیزایی تو ذهنم باشه که غیرممکنه تو دنیای واقعی عملی بشه یا برعکس، چیزایی باشه که میشه تو واقعیت درست کرد و خلقش کنیم.
۱۴. دنیای واقعی با دنیای تو ذهنتو چقدر فاصله داره؟ تا حالا سعی کردی این دو تا دنیا رو به هم نزدیک کنی اگه از هم دورن؟
خیلیییی زیاد از هم فاصله دارن، انقدر زیاد که بیشتر تو دنیای ذهنم زندگی میکنم تا تو دنیای واقعی. بارها سعی کردم بهم نزدیک کنم و فقط تو یه سری از جزئیات این دنیای ذهنم رو با واقعیت نزدیک کنم ولی بیشترشون نه. به هر حال باید بازم نزدیکشون کنم، به واقعیت تبدیل کنم.
۱۵. بعد از جواب دادن به این سوالا بازم فکر میکنی تو دنیا چیزی ارزشمند تر از لحظاتت، خاطراتت و سازنده های اون خاطرات هستن؟
چیزایی تو دنیا هست که دارمشون و دوست دارن به دست بیارم، پس بله، هر چیزی که دارم، چه تو دنیا، چه تو خاطراتم ارزش‌های زیادی دارم.
•••
پ.ن: ممکنه این جواب‌هایی که به این سوالات دادم ربط خاصی نداشته باشه یا از موضوع اون سوال خارج بشم ولی سعی کردن مفهوم جواب‌هامو برسونم. امیدوارم که خوب متوجه‌اش باشین~
پ.ن۲: میشه دعام کنین این دوتا امتحان شهریورم خوب بشن؟ من علوم و فنون رو چند روز پیش دادم و امتحان بعدیم فلسفه‌ست. باید قبول بشم تا کلا از شر مدرسه خلاص شم.ㅠㅠ
روز خوبی داشته باشیین~~
