سال ۲۰۲۲ خیلی واقعا عجیب گذشت، در واقع، مثل هر سالی که گذشت، پر از خوبی و بدی گذشت. هر چند که این سل برام پر از سختی‌هام بود، گریه‌هایی که کردم، دردهایی که کشیدم و عصبی بودم و همش حس میکردم افسردگی چیزی گرفتم و در این حال انکار میکردم... اما نمیشه خوبی‌هاش رو انکار کرد، یه تغییر بزرگ به چشممون دیدیم که همچنان پابرجاست، چه تو خودمون و چه تو جایی که زندگی میکنیم.

این سال تموم شد و امروز، اولین روز سال ۲۰۲۳ ست. به این نتیجه رسیدم که اگه بخوابم بگم که سال خوبی داشته باشم، قطعا این اتفاق نمیوفته. اما امیدوارم این سال که رسیده، سالی باشه که سلامتی داشته باشین، قوی باشین و امید داشته باشین، "امید واقعی".

پ.ن: بابت این که خیلی تو اینجا فعالیت نمیکنم، خیلی متاسفم. دلیلش میتونه بر این باشه که هیچ ایده برای پست گذاشتن تو اینجا ندارم، انگار که دیگه اون انرژی که برای وبلاگ‌نویسی داشتم، واقعا دارم از دستش میدم و این رو نمیخوام. ممکنه این کارم، تاریخ انقضا داشته باشم ولی دلم نمیخواد اینطوری باشه، نمیتونم به این راحتی‌ها رهاش کنم.

یه دلیل دیگه‌ هم هست که ممکنه اگه بگمش، میگین "شاید حساسی" اما خب، حس میکنم کسی پست‌های منو نمیخونه، یعنی عده کمی تو وبلاگ میان پست میخونن و نظر میدم. وقتی پست تولدم رو گذاشتم، نه کسی لایک کرده نه کامنتی و اون لحظه بود که حس کردم دارم فراموش میشم. خود واقعی نه، همون "سحر وبلاگ‌نویس" که اون بخشی از منه. اینو نگفتم که بعدش بیاین نظر بدین و اینا، اتفاقا واقعا برام مهم نیست که پستم بدون کامنت باشه، فقط اینو گفتم که این سحر رو فراموش نکنین، من تا وقتی فراموشش نکردم، فراموشش نکنین.

پ.ن: حالا که دارم پست میذارم، میخوام از خودم و روزهام بگم. راستش الان روزهام خوب میگذرن، البته من اخبار رو دنبال میکنم اما کم میخونمشون چون نمیخوام خیلی رو من تاثیر خیلی بدی بذاره. از یه طرفیم بیشتر تو تلگرام پلاسم و یه سری کارها رو انجام میدم مثل انجام کارهای خونه، نقاشی و نوشتن. گفتم نوشتن، راستش یه فیکشن مینویسم که دوتا کاپل داره اما فکر نکنم کسی استقبالش کنه(هرچند یه سری از دوستام خیلی منتظرن برای این فیکشنم) حتی اگه بخوام بگم که فیکشنی که مینویسم چی هست و اینا، خیلی توجه خاصی نمیگیره پس فکر نکنم به این زودی‌ها بگم، اما این رو گفتم که بدونین دیگه-

حالا این که پست رو منتشر میکنم، مشخص نیست که بازم یه روز دیگه پست بذارم یا یه قرن دیگه، اما من حواسم به وبلاگ‌هاتون هست، گه‌گاهی لایک و نظر میدم تا بدونین من هستم. به امید این که طعم خوشحالی و آزادی رو بچشیم.♡