حقیقتا ما روزهایی رو گذروندیم که فقط خودمون میتونیم حسش کنیم و درکش کنیم. روزهای بدی داشتیم، همیشه به یه بنبستی میخوردیم و همدیگه رو اذیت میکردیم. ولی روزهای خوبی هم داشتیم. اون روزهایی که وقتی غروب میشد، من و تو با هندزفری به آهنگهای موردعلاقهامون گوش میکردیم. اون روزهایی که وقتی برگهای درخت نارنجی و خشک میشن و رها میشن، روی اون برگها راه میرفتیم تا صدای خشخشش رو بشنویم. اون روزهایی که همیشه از همدیگه عکس میگرفتیم.
من حالا روزهایی رو میگذرونم که بدون تو به اون آهنگهای موردعلاقهامون گوش میکنم، جوری که روزهای بدم رو کنار میذارم. روی برگهای خشک و نارنجی رنگ راه میرم و از جاهای مختلف و حتی از جای خالی تو عکس میگیرم. از کسی میشنوم که روز تولد تو فرا رسیده. من بابت همهچیز ازت عذرخواهی میکنم. میدونم که همهچی به جایی رسید که نمیخوای من رو ببینی، ولی امیدوارم صدای من رو بشنوی. #من_نوشته
•••
یه پست دیگه از حس یه آهنگ. به شدت این آهنگ هییونگ رو دوست دارم. بهش گوش کنین و لذت ببرین.♡
I'm sorry to him, but Happy birthday to you, You being with someone else, Makes me a little sad today.