۳.
آدمها هیچوقت تو زندگیت ثابت نمیمونن، اونها یه راهی برای رفتن دارن. زمان هم همینطوره. ما کی دیدیم زمان بایسته؟ ما هیچوقت حواسمون به زمان نیست که کی میره.
همیشه میگفتم "تا چشم بهم بزنم دوران مدرسهام تموم میشه. تو این مدت خیلی حواسم بود تا ببینم چقدر دیگه مونده تا تموم شه. اما بعدش یادم رفت. یادم رفت و الان دیدم سه - چهار ساله که از تموم شدن مدرسهام میگذره. یا حتی وقتی بچه بودم، به زور مهمونی فامیلهامون میرفتیم. همش منتظر بابام بودم تا حرف زدنش رو تموم کنه و ما رو برسونه خونه. اما یادم رفت و خوابیدم. وقتی بیدار شدم دیدم ساعت نه صبحه. یا حتی وقتی منتظر میمونم ناهار حاضر شه، بعدش غرق در کارهام و حرف زدن با دوستهام میکنم که بلافاصله مامانم صدام میزنه که برای ناهار بیام. ساعت رو میبینم و عه! کی ساعت یک و نیم شد؟
زمان میدونه چقدر حواسپرتیم و این براش مشکلی نداره. ما غرق در کارها و چیزهای مختلف میشیم و خودش با پای خودش به راهشش ادامه میده تا بره. دلش نمیخواد زیاد تو دید بقیه باشه، نمیخوام بمونه. اون ترجیح میده ادامه بده و تموم روزها رو بگذرونه.
برای همینه که عمر زمان، کوتاهتر از این حرفهاست.