۱.وبلاگنویسی را چه زمانی ، چگونه آغاز کردهاید. چگونه آشنا شدید. از حال و هوایتان بنویسید؟
حدودا سال ششم دبستان بودم که اون زمان، عاشق شخصیت بازی ویدیویی سونیک بودم. بعد وقتی تو گوگل سرچ میکردم، یه سری وبلاگها برام میومد که محتواشون از سونیک و چیزهای دیگه بود. اینطوری شد که یه جرقهای به ذهنم زد که برم چی کار کنم؟ آفرین، وبلاگ درست کنم.
بعد اولش قرار بود تو بلاگفا وبلاگ درست کنم ولی امکاناتش اونجوری که میخواستم به دلم نشست، برای همین رفتم سراغ میهنبلاگ که واقعا امکانات واقعا خوبی داشت و حس خوبی بهم دست میداد. تا الان، سهتا وبلاگ اصلی داشتم که اینجا سومین وبلاگ اصلی منه که دارمش. اون دوتای قبلی، اولیش برای دوران تباهی و آغاز وبلاگنویسی من بود و دومیش با یه ورژن بهتر از من داشتم. الان اینجا، ورژن جدیدتری از این سحر وبلاگنویسه!
۲. آیا وبلاگنویسی چارچوب و قوانین خاصی داره؟ منظور نوشتن است. آیا باید به قواعدی پایبند بود؟نظر شخصی خودتون رو بگین؟
هر جا که باشی، یه سری قانون و چارچوبهایی وجود داره که باید با حد اندازه رعایت کنی. پس قطعا وبلاگنویسیها قانونهای خودشون رو دارن که چیکار کنن، چیکار نکنن، چی بنویسن و چی ننویسن و مخاطب چه کار کنه، نظر بده و هر چیزی...
وقتی قانون خوب هست، قطعا باید پایبند باشی باهاش. از نظر خود من، خوبه اگه ما قانونی داشته باشیم که به خوبی رعایتش کنیم و از حدش خارج نشیم.
۳. برای چه کسی یا چه کسانی مینویسید؟
برای خودم، برای دوستام، برای هر کسی که وبلاگمو دنبال میکنه و پستها رو میخونه. فرقی نمیکنه کی باشی، مهم تو خواننده این وبلاگی که برای تو مینویسم.
۴. وضعیت فعلی وبلاگستان و وبلاگهای فارسی را چگونه میبینید؟
وضعیت فعلی وبلاگ... رک بگم، یه کم اون حس و حالی که قبلا داشتیم باهاش و زمانی که میهنبلاگ پابرجا بود و فعالیت زیادی داشتیم، کم شده. از جمله خود من که فعالیت وبلاگنویسیم کم شده ولی نمیخوام بگم که وضعیت واقعا بدی داره. درسته که شرایط عوض شده و هممون بزرگ شدیم و این جور حرفها ولی این که میبینم هنوزم هستیم و تو این فضا فعالیت میکنیم خیلی خوب و بهتره. همین که وبلاگنویسی هست، کافیه.♡
۵. گمان میکنید برای کپی نشدن باید چه کار کرد؟ آیا خودتان درگیر این مساله شدید؟ چه راهحلی را انجام دادهاید؟ بنظرتان کپی کردن خوب است؟
راستش به این فکر نکرده بودم و سوال منم همینه. میدونی، این که یکی بیاد یه مطلبی که خود وبلاگنویس زحمت کشیده رو کپی کنه و به "اسم خودش" منتشرش کنه اصلا کار جالبی نیست. اگه بخوان مطالبی رو کپی کنن، انجامش بدن، منتها، باید "ذکر منبع" هم بگن که بدونن چه کسی این متن رو نوشته.
راستشو بخواین، واقعا تاحالا نشده که درگیر همچی چیزی بشم پس نه.
۶. آیا شبکههای اجتماعی را دشمن وبلاگنویسی می دانید؟ به نظرتان چه تاثیری گذاشتند ؟ خوب بوده یا بد؟
به نظرم گفتن این که این شبکههای اجتماعی "دشمن" وبلاگنویسیه، یه کم عجیبه، تو ذهنم نمیگنجه. "-" در حقیقت نباید گفت دشمن، آخه دعوا نکردن که دشمن بشن!(ببخشید مود چیزنمکیم زد بالا) حالا جدا از شوخی، جواب اصلیم اینه: نه، دشمنی در کار نیست. البته میدونی، وقتی این شبکهها اومدن، یه کم این فعالیتهای وبلاگها کمتر شد ولی باعث نشده که شبکههای اجتماعی جای وبلاگنویسی رو بگیره. پس فکر نکنم اینها رو دشمن وبلاگنویسی دونست، همین شبکهها هم کاربردهای خودشو داره و این که، همینها تاثیرات خوب و بدی رو ما گذاشتن.
۷. وبلاگنوشتن چه تاثیری روی زندگی شخصی شما گذاشته؟
راستش باعث شد عاشق نوشتن بشم چون تا الان یاد گرفتم که "اگه نمیتونی چیزی بیان کنی، بسپر به دستهای خودت و بنویس." و جدا از نوشتن، دوستهای زیادی تو این فضا پیدا کردم که هنوزم هستن و همچنان تو وبلاگنویسی فعالیت دارن و همینطور، وبلاگنویسی باعث شد چیزهای زیادی یاد بگیرم و این خیلی تاثیر خوبی رو من داشته.
۸. نقطه اوج وبلاگنویسی تون چه زمانی بوده؟ آیا هنوز هم در نقطه اوج هستید؟ اصلا با چه خطکشی این را اندازه میگیرید و نقطه اوج را حساب میکنید؟
فکر کنم نقطه اوجم زمانی بود که میهنبلاگ بود و وبلاگ اسکای لند داشتم ولی الان حس میکنم تو نقطه اوج نیستم. :) والا خطکش که چه عرض کنم، با دید خودم میفهمم که اوج خودم مال کی بوده...
۹. چقدر نظرات ، مخاطب و آمار وبلاگتون مهمه براتون(چه محتوایی و چه تعدادی)؟ آیا برای آمار مینویسید؟
راستش قبلا اینطوری بودم که نظرات و بازدیدها خیلی مهم بودن و اگه میدیدم یکی از پستها نظر کمی بدن ناراحت میشدم. الانم مهم هست ولی نه خیلی زیاد، راستش الان برام مشکلی نداره اگه نظری ندن و تو سکوت پستهام رو بپسندن، مهم اینه که میخوننش و این که من برای آمار نمینویسم، برای دل خودم و همه مینویسم.
۱۰. وبلاگنویسی به شما چه داد و چه گرفت؟
خیلی چیزها بهم داد و خیلی چیزها رو ازم گرفت. مثل دوستام، وبلاگهای قشنگ، خاطرات و هر چیزی...
۱۱. شده وبلاگنویسی باهاتون بدرفتاری کنه و یا توی این فضا اذیت بشید؟
یه بار پیش اومد واسم و حتی یادآوری کردن باهاش اعصابمو بهم میریزه، ترجیح میدم که درموردش صحبتی نکنم، ولی بله، این اتفاق برام افتاده. :)
۱۲. مشکلاتی که سر راه وبلاگنویسی هست چیه به نظرتون؟
نداشتن حوصله و وقت، عدم اعتماد به نفس، درگیری فکری بیشتر برای این که چه پستی بذاریم که برای هر کسی جالب باشه. دقیقا همین مشکلها رو(به جز اون عدم اعتماد به نفس) دارم.
۱۳ . جذابیت وبلاگها و وبلاگنویسی رو توی چه چیزی میبینید؟
جدا از ظاهر وبلاگها و این چیزها، جذابیت وبلاگها، نوشتههای وبلاگنویسهاست که با دستهای خودشون تایپ میکنن و اون چیزی که تو ذهن و قلبشونه مینویسن و ثبتش میکنن. وبلاگنویسی رو تو چیزی میبینم که برای هر کسی جالبه، حتی اگه کسی وبلاگنویس نباشه، با چشمهاشون میبینن که چه دنیای جالبی داریم.
۱۴. دوست خوبی از دنیای وبلاگ پیدا کردین؟ چقدر باهاش صمیمی شدین؟
بلههه خیلیی زیاد!! که البته نصفشون نیستن و ازشون خبر ندارم و حتی دلتنگشونم و نصف دیگه هم هنوزم هستن و خوشحالم که کنار من هستن. اونقدر صمیمی شدیم با دوستام که حدی نداره واقعا.
۱۵. آرزو و ایدهآلتون رو از وبلاگ و وبلاگنویسی تون بنویسید
آرزو؟ عامممم... خب راستش آرزوم اینه که این وبلاگنویسی، تا وقتی که زندهام/زندهایم، ادامه داشته باشه و این نسل وبلاگنویسی پابرجا بمونه.
۱۶. تا حالا به وبلاگی حسودی کردین؟ بنویسید.
خداروشکر نه. هههه، جدی میگم، چون اصلا آدم حسودی نیستم و تاحالا نشده به هر وبلاگی حسودی کنم. همه وبلاگها خوشگلن، مال خودمم خوشگله و خوشگلی خودشو داره.^^
۱۷. تا حالا از وبلاگی متنفر بودین؟ بنویسید.
آره ولی یادمم نمیاد، همون بهتر یادم نیاد. "-"
۱۸. تا حالا وبلاگی شما را به وجد آورده؟
اوووه خیلیی زیاد، اکثر وبلاگهایی که بررسی کرده بودم واقعا منو به وجد اوردن، چون که دنیای ذهنشون خیلی فوقالعادهان.
۱۹ . چندتا از وبلاگهایی که خیلی دوست داشتید رو به ما معرفی کنید.
دوست دارم بیشتر از هشتتا وبلاگ بگم پس~~~
Lunalin's room : آلو.♡ / cotton cloud : مائو.♡ / ارغنون : شرلی.♡ / نامتولد.♡ / تماشاگر : سولویگ.♡ / Untitled : آلبا.♡ / i purple you : یومیکو.♡ / خیالباف : استلا.♡ / day after day : سارا.♡ / a glimpse of life : نفی.♡ / light blue : کیدو.♡
خب بسه زیاد شد. :-:
۲۰. یه سوال خودتون از خودتون بپرسید که فکر میکنید توی این لیست خالیه و پاسخ بدین
امممم... نمیدونم. مثلا: تو تا الان از وبلاگنویسیت راضی هستی؟ میشه گفت آره، هنوزم راضیم.
۲۱. یه سوال از سوال شماره ۲۰ بقیه شرکت کنندگان پیدا کنید و پاسخ بدید.
اون سوال شرلی هست، آره بازم اساطیر ایران باستان بذار واسمون.XD
۲۲. احساس خوشحالی در کل در دنیای وبلاگها میکنید؟ بیشتر توضیح بدید
رک بگم؟ به شدت میتونم بگم بله!! میدونی، وبلاگنویسی باعث شد که دنیای ذهنمو بزرگتر کنم، هی بیشتر بنویسم، سناریو، اتفاقات یا هر چیزی و حتی وقتی میبینم بچهها میخوننش و از پستهام تعریف میکنن و نظر میدن، جدا حس میکنم پروانههای توی دلم پرواز میکنن. جدا خوشحالم و تو این فضا فعالیت میکنم، جایی که برای من، یه خونهست، خونهی خودم.♡
۲۳. جمله آخر
دوست دارم دوتا جملهی آخر رو بگم: "خودت بزرگترین انگیزه خودت باش." و " به جای پیدا کردن شادیهای بزرگ، از خوشیهای کوچیک لذت ببر."
۲۴. کلمه آخر
پیتزا.^^
—•••••—
خب خب روز وبلاگستان فارسی با تاخیر مبارک باشه به همه وبلاگنویسهای عزیز~ این سوالات چالش از اینجا شروع شده. هر کسی هم این چالش رو نرفته، دعوته.^^
پ.ن: چند روزه سرماخوردگی ناجوری گرفتم، هی سرفه میکنم، صدامم میگیره، آخه چه وضعشه؟ آه... امیدوارم خوب شم.ㅠㅠ
روز خوشگلی داشته باشیین.♡