پریشب،اعصابم خورد بود و خیلی دلم گرفته بود، -دلیلش شخصیه و نمیتونم دلیلشو بگم- چند ساعتی میشد که اینترنتم نرفته بودم و بدتر از همه آهنگ گوش نکرده بودم(وقتی یه مسائلی پیش میاد و ما هم اعصابمون خورد میشه کلا آهنگ گوش نمیکنم ولی میدونین...بدون گوش کردن آهنگ برام سخته).کمی بعدش رفتم نت چرخیدم،کم کم حالم داشت خوب میشد تا این که توی اینستا ،پستی رو دیدم که جالب بود ولی توش تلخی و شیرینی داشت(پستشو میخواید ببینید اینجا کلیک کنین).دلممیخواد راجبش بنویسم...
میدونین،دوری پسرا و سربازی رفتناشون و بد تر از همه کچلکردن موهاشون،یه تلخ عمیقی داره.مثل طعم قهوه تلخ.دو سال سربازی این ها حکم یه قرن رو داره.یه چنلی هست که اخبار اکسو رو میزاره،وقتی نزدیکای ساعت یازده یا دوازده شب میشه آخر سر تعداد روز های باقی مونده خدمت سربازی اعضای اکسو رو نشون میده.امسال شیومین روز تولدم بر میگرده و دی او سال بعد اما...وقتی تعداد روز های باقی مونده سوهو لیدری رو میبینم،گل توی دلم پژمرده میشه و ناراحت میشم.فکر کنین...ششصد و خورده ای روز مونده تا برگرده.ششصد روز!میبینین چقدر طولانیه؟
پ.ن:لی یا همون ییشینگ که اهل چینم هست تو چین سربازی رفتن اجباری نیست پس به احتمال زیاد لی سربازی نمیره.
حتی باقی اعضا هم تا چند سال دیگه میرن سربازی و این غم توی دلم،بیشتر و بزرگتر میشه :))).و پنج سال طول میکشه تا همه اعضا برگردن.پنج سال!!اون موقع میشم یه دختر بیست و دو ساله که آینده امنامعلومه و نمیدونم آینده من چجوری میشه.ولی میدونم که بازم از اکسو حمایت میکنم و بیشتر بهشونعشق میورزم.حتی تو این پنج سال آینده نامعلومی داریم که بدونیم گروه اکسو چی میشه،چه اتفاقایی قراره تو این پنج سال بیوفته،اتفاقای شیرین یا تلخ؟...
ولی وقتی به سال ۲۰۲۵ برسیم،اون موقع پسرا از سربازی برگشتن!این یه چیز شیرینیه.
در مورد سن هم بگم،سن یه عدده.پسرای ما میرن تو سنای سی سالگی،ولی به نظر من تو همین سن سی سالگیشون،هنوز جذابیت خودشون رو دارن.
در آخر،اینی که میگم مهمه..."صبور باشین"صبر کنین تا برگردن و دوباره دور هم جمع بشن.صبر کنین تا" اکسو نه نفره" برگرده.به جای ناراحتی ها برای دوری اون ها،بیشتر حمایت کنین و بهشون عشق بورزید:)♡