Who can believe it?

کی باورش میشه که چند روز دیگه مونده تا سال تموم بشه و به عید نوروز برسیم؟کی باورش میشه یه ساله که با کرونا گذرونیم و کرونا همه خوشی های مارو ازمون گرفت؟ کی باورش میشه که یه ساله که داریم ماسک میزنیم... کی باورش...

نه، چیزی که مهم تره رو میگم؛

واقعا کی باورش میشه که پارک چانیول، بعد از ۱۱۹ روز با یه نامه برای اکسوال ها برگشته و فقط به خاطر این که منتظرمون گذاشته عذر خواهی کرده، نه برای شایعات؟ :)

اون تمام مدتی که تو اینستا، بابل و هر شبکه مجازی حضور نداشت، حواسش به ما بود، تمام حرفای اکسوالا، تبریک تولد و هر چیزی که فکرشو بکنید دیده بوده، حتی تبریک نه سالگی دبیو خودش! اون بهمون گفت که تلاششو میکنه تا نشون بده که باورمون اشتباه نبوده، میدونین این یعنی چی؟ یعنی ما واقعا تو طول ۱۱۹ روز بهش باور داشتیم، اعتماد کردیم و براش صبر کردیم، این بهترین نتیجه صبر ما برای چانیول بود. ما تونستیم از پس این روز های سخت بر بیایم و حدس بزنید چی؟

ما برنده روز های سخت شدیم♡ خوش اومدی پارک چانیول~

And I will do my best to make it clear that your beliefs are not

wrong

Park chanyeol –24 February,  2021

  • ۹
  • CM. [ ۸ ]
    • Brilli .Shr
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۹

    KAZINO

    𝘐 𝘣𝘦𝘵 𝘰𝘯 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘵𝘢𝘣𝘭𝘦 𝘢𝘯𝘥, 𝘺𝘰𝘶 𝘣𝘦𝘵 𝘰𝘯 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘣𝘪𝘵𝘤𝘩. 𝘋𝘦𝘮𝘰𝘯 𝘶𝘯𝘥𝘦𝘳 𝘵𝘩𝘦 𝘵𝘢𝘣𝘭𝘦, 𝘵𝘢𝘭𝘬𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘰 𝘺𝘰𝘶

    𝘎𝘪𝘷𝘦 𝘮𝘦 𝘵𝘩𝘢𝘵, 𝘩𝘰𝘰𝘬 𝘵𝘩𝘢𝘵, 𝘴𝘱𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘢𝘵, 𝘳𝘰𝘶𝘭𝘦𝘵𝘵𝘦. 𝘝𝘰𝘥𝘬𝘢, 𝘪𝘯 𝘮𝘺 𝘤𝘶𝘱 𝘨𝘰𝘪𝘯𝘨 𝘳𝘰𝘶𝘯𝘥 𝘢𝘯𝘥 𝘳𝘰𝘶𝘯𝘥


    𝘛𝘢𝘴𝘵𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘮𝘶𝘻𝘻𝘭𝘦 𝘰𝘧 𝘢 𝘨𝘶𝘯. 𝘛𝘢𝘴𝘵𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘵𝘢𝘴𝘵𝘦 𝘰𝘧 𝘮𝘰𝘯𝘦𝘺


    𝘠𝘰𝘶 𝘵𝘩𝘪𝘯𝘬 𝘐'𝘮 𝘥𝘢𝘻𝘻𝘭𝘦𝘥 𝘶𝘱 𝘮𝘺 𝘭𝘢𝘯𝘥. 𝘛𝘪𝘦 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘣𝘪𝘵𝘤𝘩 𝘢𝘪𝘯'𝘵 𝘧𝘶𝘯𝘯𝘺


    𝙍𝙞𝙨𝙠 𝙞𝙩, 𝙧𝙞𝙨𝙠 𝙞𝙩, 𝙧𝙞𝙨𝙠 𝙞𝙩, 𝙩𝙞𝙡𝙡 𝙩𝙝𝙚 𝙡𝙖𝙨𝙩 𝙙𝙞𝙢𝙚


    𝘚𝘢𝘪𝘥 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘐 𝘮𝘦𝘢𝘯 𝘪𝘵. 𝘞𝘢𝘺 𝘧𝘰𝘳 𝘵𝘩𝘦 𝘸𝘪𝘭𝘭𝘪𝘯𝘨. 𝘗𝘪𝘤𝘬 𝘶𝘱 𝘵𝘩𝘦 𝘤𝘢𝘳𝘥, 𝘢𝘯𝘥 𝘴𝘢𝘷𝘦 𝘮𝘦

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    —Download—

  • ۷
    • Brilli .Shr
    • دوشنبه ۴ اسفند ۹۹

    Mood

    هر وقت میرم سمت تلگرام، یهو میبینم‌همچی خلوت و ساکت شده. حس توخالی بودن و تنهایی بودن دست میده. قطعا میدونین مثل اینستا داره میشه که اصن هیچی نداره =.=

    صد‌هزار مرتبه شکر که وبلاگ‌ دارم حداقل بتونم یه کم وقتمو باهاش بگذرونم-

    پ.ن: شما ها چطور؟ مثل منید؟

    پ.ن۲: کیونگسو تو بابل گفته ضبط آلبومش تموم شده... گاددمن وقتشه منتظرش باشیم :>

    پ.ن۳: دیروز رفتم بیرون با دو تا ماسک، ولی زیاد اذیت نشدم با دو ماسک 

    ._.‌انقدر هوا عالی بود که خودمم آرامش گرفتم.

    پ.ن۴: آهنگ پیشنهادی : IU  -  Celebrity  خیلییی سوییت و قشنگه!

    فعلا^^

  • ۱۰
  • CM. [ ۶ ]
    • Brilli .Shr
    • يكشنبه ۳ اسفند ۹۹

    Valentine day

    —عجیبه نه؟ ما تو بین اقیانوس شلوغی و پر هیاهو، بهم نگاه میکنیم، نزدیک میشیم و بهم لبخند میزنیم. بعضیا هنوز نمیدونن ما دو تا عاشق همدیگه هستیم و با دو چشمی که مثل آسمون شب پر ستاره میدرخشه، عاشقونه بهم نگاه میکنیم. و نمیدونن که ما تا چقدر همدیگرو دوست داریم. مهم نیست... مهم فقط و فقط من و تویم که روح هر دو تامون یکی شده و تپش قلب هر دو تامون یکی و هماهمنگ شده.
    تو بهم قول بده که هر روز و هر شب بهم نگاه کنی و لبخند بزنی، منم بهت قول میدم که تا آخر ببوسمت و با آغوش گرمم، از تو محافظت کنم. زیبای من♡

    سحر شالی

    ۹۹/۱۱/۲۵

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    اینو تو چنل تلگرامم گذاشته بودم و گفتم چطوره تو وبم بذارمش D: امیدوارم خوشتون بیاد~

  • ۷
  • CM. [ ۴ ]
    • Brilli .Shr
    • يكشنبه ۲۶ بهمن ۹۹

    So...back?

    سلاممم :))) بلاخره طلسم بیانو کشوندم یوهاهاهاها!

    بله بله، گشادیم و تلگ نمیذاشت یه پست تو بیان بذارم :-: خوبید؟ خوشید؟

    حقیقتش نمیدونم از کجا شروع کنم، از چی بگم؟ از برگشت کیونگسو و‌ لایو سوپرایزیش با مهمونی سهون بگم یا از خودم؟ نمیدونم، ایده ای ندارم...

    *فکر‌کردن*

    خب یه کمی از خودم بگم. بلاخره دی ماه لعنتی تموم شد و هنوز که هنوزه خبری از کارنامه نیست...نگرانم شت :-: و میدونین یه ماه کامل امتحان داشتیم، اصلا نفهمیدم چجوری شروع شد، چجوری تموم شد! خلاصه هیچی...

    اما بذارید از گوشی خودم‌ بگم که داشت جون میداد :" یعنی چجوری بگم...چند روز پیش صبح خواستم برای کلاس آماده شم که یهو گوشیم ری استارت شد، فقط یه بار تو یه روز اینطوری شد. روز های دیگشم یا یبار ری استارت میشد یا دو سه بار! چه موقعی اینطوری میشد؟ یهو یه پیام میومد که "برنامه فلانی متوقف میشه" تا بخوام ردش کنم یهو ری استارت میشد :< اعصابم داغون شده بود، هی حرص میخوردم سرش...آخرم بردیم تعمیرگاه،دیدن‌ویروسی شده و ویروس هار  کشتن و بعد بهم دادن، ولی باز ری استارت شد و برنامه ها هی هنگ میکرد.‌دوباره بردیمش تعمیرگاه و حدودا دو سه روز طول کشید. مشکل‌ اصلیشم بورد/بُرد دستگاه بود که عوضش کردن. آخرم خداروشکر گوشیم سالم سالم شد.‌

    پ.ن: البته بگم‌ گارانتی داشتم :"

    یعنی داشتم دق میکردم...هی میترسیدم که نکنه بسوزه یا چیزی.اما الان گوشین بهتر و خوب شده و دارم سعی میکنم یه کمی رعایت کنم :>

    + متوجه این که کیونگسوم برگشت و یهو لایو سوپرایزی گذاشت؟ عاه نمیدونم انقدر سافت و کیوت شده بود که انگار یه پسر بچه پنج سالس ㅠ–ㅠ و خب، خبرم دارین که قراره آلبوم سولو منتشر کنه واهایی! البته نمیدونیم قراره سبک یا تمش چجوری باشه باید صبر کرد!

    +آلبوم ژاپنی بکهیون رو گوش کردید؟ وای وای ژاپنی خوندن بکهیون برای من خیلی سکسیه خدایا ㅠㅠ ولی دقت کردین آهنگ دراون... در واقع مثل آهنگ استی آپه؟ :] دیگه خودتون میدونین یتیتتیتین. ولی جدا ترکاش عشقن*-* قلبم برای این آلبوم!

    +باستد سه رو دیدین یا نه؟ از اونجایی که کلا باستد تموم شده دلم برای کارآگاه سهونی تنگ میشه، ولی دقت کردین تو قسمتای اول، هنوز هیچی نشده هونهو مومنت دادن؟سهون اصن دست سوهو رو ول نمیکرد، انگار داشتم کیدراما میدیدم با اسم " هرگز دستتو ول نمیکنم" :") تفاوت قدیشون، کلشون، این که بهم میچسبن... آقا ولم‌کنین قلبم براشوننن ㅠㅠ

    +دیگه میدونین که من استی ام و عاشق این گروهم ㅠㅠ والله خیلی گوگولی و خفنن! مکنه آن تاپ رو دیدین؟ وای وای من اصن مردم از خنده XD نمیدونین چقدر باحاله! حتما ببینید!! "اسکیزو" رو چی؟ وای وای شخصیتاشون شکل خود ظاهرشونن مثل کاراکتر هان جیسونگ، که لپش‌مثل لپ هان جیسونگه ㅠㅠ قلبم قلبم...

    +بلاخره اکسو بعد از یه مدتی اکسو رو دیدیم، البته بهتره بگم، پارک فمیلیXD (یعنی کای و سهون میشن بچه چانبک سنسسن) همشون میدرخشن وای وای، گیسو کمند سهون یه طرف، کیوتی کای یه طرف، خوشگل بودنای چانبکم یه طرف، حتی کنار هم نشسته بودن وای ㅠㅠ اولین بار که عکسو دیدم یهو قلبم یه جوری شد، نمیدونم... یا قلبم گرفت یا ایستاد XD نزدیک بود بمیرم سنسنسن. ولی خیلی ذوق کردم وای...

    +میگم کیا تروبیوتی دیدن؟ من هی دوست دارم ببینم به هوای این یئوپ و اونوو ولی گشادی میذاره؟ نه! ولی خدایی سئوجون(این یئوپ) و سوهو(اونوو) چقدر بهم میان سنسنسنXD برای همین شیپ میکنم~ 

    + خب خیلی حرف زدم---

    ولی یه چیزی بگم، یه چالشیه که تو وب سیس یومیکو دیدم و گفتم چطوره انجامش بدم هیهیه.‌پس برین ادامه مطالب!

  • ۹
  • CM. [ ۱۶ ]
    • Brilli .Shr
    • پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۹

    Bored and unmotivated

    سلام. من "سحر خوش ذوق و کیوت" نیستم؛ دیگه تبدیل شدم به "سحر بی حوصله و بی انگیزه"...عجیبه نه؟ =)

    نمیدونم و نمیفهمم که چرا اینطوری شدم؟ شاید حدساتون این باشه که "به خاطر این که چانیول نیست؟" یا "مدرسه و درس و امتحانای ترم؟" یا "کرونا و قرنطینه؟" یا غیره...باید بگم بله، شامل اینا هم میشن.

    من یه جورایی روحم خسته شده، از پس این همه امتحانای ترم، دلتنگی، خونه موندن و خیلیای دیگه بر نمیاد.همیشه سعی کردم‌خوب باشم اما، این بی حوصلگی و بی انگیزه بودن، کاری با من کرده که نمیتونم خوب بشم... اگه بی حوصلگی و بی انگیزه بودن یه نوع بیمار بود، پس میتونم بگم که : من به بی حوصلگی و بی انگیزه مبتلا شدم، مثل یه میکروب میمونه، تموم وجودم و روحمو سیاه و کثیف کرده... خدای من حتی نمیفهمم چی دارم میگم!!

    تازگیا هم نمیتونم با بچه ها حرف بزنم، احساس میکنم که کلمه ها و جمله های حرفامو گم کردم...نمیدونم چجوری بگم، چجوری بیانش کنم...حس میکنم دارم کم حرف میشم... حتی وقتی میخوام یه داستانی چیزی بنویسم حس میکنم کلیشه طور مینویسم. حتی حرفام ‌هم کلیشه این. عجیبه نه؟...

    نمیدونم...نمیدونم چی کار کنم... ای کاش میتونستم از شر بی حوصلگی‌ و بی انگیزه خلاص شم و سرحال بشم...

    میدونم حرفام "عجیب" و‌ چرت بود اما لازم بود بگم و خالی شم...

    سو...فعلا :)

  • ۹
  • CM. [ ۱۱ ]
    • Brilli .Shr
    • چهارشنبه ۲۴ دی ۹۹

    Happy new year 2021

    سال ۲۰۲۰ سالی بود که کلی اتفاقای بد و خوبی داشت،اتفاقا بدی که خیلی زیاد بودن، باعث شد سال ۲۰۲۰ رو سال عجیب و بدی بدونن،مثل اومدن کرونا تو کل جهان و یه سری اتفاقای دیگه.
    اما فقط اینا نیستن،ما اتفاقای خیلی خوبی داشتیم،چه تو زندگیمون چه تو جاهای مختلف.مثل سولو های اعضای اکسو که خیلی متفاوت و خاص بودن،حرف های قشنگشون،مومنت های زیبای چانبک(از جمله مومنت بیون کندی و پارک لوییㅠㅠ) و...
    درسته آخراش یه ذره بد شد اما خب،به اسپویل بکهیون فکر کنین،گفته بود که قراره وجد جدیدی از اکسو تو سال ۲۰۲۱ داشته باشیم خب این یعنی ممکنه کامبک داشته باشیم.نمیدونم ۲۰۲۱ قراره سال خوبی باشه یا نه اما اکسو قراره کاری کنن و سال ۲۰۲۱ رو زیبا تر کنن.مثل برگشت کیونگسو از سربازی،کنسرت بکهیونی،اون برنامه قانون جنگل که چانیول حضور داره و و و خیلی چیزای دیگه.
    در آخر،امیدوارم هر جا که هستین در کنار دوستاتون،خانوادتون شاد باشید و همیشه قلبتون روشن باشه،غذا های خوب بخورین،کلی چیز های جدید یاد بگیرین،همیشه امید داشته باشید و شاد باشید و امیدوارم سال ۲۰۲۱،سال خوبی برای همتون،مخصوصا خودم باشه♡
    بیاین داستان سال ۲۰۲۱ رو با خودمون شروع کنیم.سال نو بر همه شماها و مردم دنیا مبارک..‌

    پیام تبریک سال نو اعضای اکسو.اوتی ناین♡
    •HAPPY NEW YEAR 2021•

    پ.ن:ببخشید زیاد نمیام به وبتون سر بزنم و این حرفا،به هر حال سعی میکنم‌بیشتر پست بذارم.دوستتون دارم♡

  • ۱۲
  • CM. [ ۷ ]
    • Brilli .Shr
    • جمعه ۱۲ دی ۹۹

    My bad feel

    حس های بد من

    — الان حرف زدن برایم سخت شده است

    پس با سکوت همچی را نگاه می کنم

    همه گریه می کنند و زجر می کشند از دلتنگی

    من گریه هایم را کردم و هنوزم درد دلتنگی را حس می کنم

    می خوابم و بیدار می شم

    ولی هنوز نبودنت را حس می کنم

    دیگر حرف نمی زنم

    من تا آخر عمر سکوت می کنم

    میبینی؟من هیچی نمی گم

    من نامرئی بودنم را حس می کنم

    من نمرده ام و هنوز زنده ام

    اما مرگ درونم را حس می کنم

    تو با خودت گفتی که "این دیوونه شده‌ است"

    آری،من دیوونه شدم و این را حس می کنم

    تو گفتی "پس کی میخواهی مثل قبل باشی؟"

    نمی دانم،نمی دانم.من تلخی درونم را حس می کنم...

    #من_سروده

    • سحر شالی

    ۱۳۹۹/۱۰/۱

    •••••••••••••••••••

    پ.ن:بعد از یه مدتی،شعر نوشتم...

  • ۱۴
  • CM. [ ۵ ]
    • Brilli .Shr
    • دوشنبه ۱ دی ۹۹

    12 December

    ۱۲ دسامبر برای ما چجوری بود؟

    روز زیبایی بود و حتی متفاوتم بود چون شیومین هیونگ لایو بازگشتشو برگزار کرده بود،بهمون گفت که "اکسوال دلم براتون تنگ شده بود"،کای هم با یه کیک سوپرایزش کرد :) دقیقا یه روز موقع رفتن به سربازی شیومین که سال ۲۰۱۹ بود که یه کامنتی برای شیومین گذاشت:

    ترجمه کامنت کای (ترجمه از چنل ورلد اکسو)

    "معذرت میخوام نتونستم بیام هیونگ ، ما صبح تلفنی حرف زدیم ، تو توی فکرمی ، به سلامت برگرد ، من اولین نفری خواهم بود که به ملاقاتت میام ، دوستت دارم❤️"

    و حالا تو روز ۱۲ دسامبر ۲۰۲۰ به حرف "من اولین نفری خواهم بود که به ملاقاتت میام" رو عمل کرد و اون اولین نفری بود که شیومین هیونگ رو بعد از ۵۸۰ روز ملاقات کرد و سوپرایزش کرد♡بکهیونم به خاطر کارش نتونسته به لایو بیاد اما یه توییت زد و گفت "مینسوکا دلم برات تنگ شده بود!" و کای هم توییت بک رو برای شیومین خوند :)شیومین هم آهنگ You رو خوند،هدیه ای که قبل از سربازیش بهمون داده بود و حالا دوباره اون آهنگو برای ما اکسوالا میخونه.

    برامون نامه نوشت،نامه ای که پر از عشق و محبت وجود داره:

    سلام اکسوالایی که هم نسل من هستین~ 
    سلام اکسوال.. حالتون خوبه؟؟ شما خیلی صبر کردین؟ 
    بقیه میگن که زمان خیلی سریع میگذره، فکر کنم فقط ماییم که توی یه گذر زمان متفاوت زندگی میکنیم ㅋㅋㅋ ممنون اکسوال که تحمل کردین و منتظرم بودین♡ 
    شما نمیدونین اینکه کسی منتظرتون باشه چه قدرتی به آدم میده و اینمدت فرصتی بود که من اینو حس کنم.. شیوییت تایم رو یادتون هست؟ من هنوز اون لحظه رو یادم نرفته.. الان که بهش فکر میکنم، ما اونموقع خیلی گریه کردیم، اما (الان) بازم همدیگه رو میدیدم.. درسته؟ حتی الانم بدنم تمام اون احساساتی که اکسوال اونموقع بهم داد رو به یاد داره.. با تشکر از شما من تونستم مدت زیادی تحمل کنم.. ممنونم~♡
    برای جبرانش، من برای هممون سخت آماده میشم تا در آینده، زمان‌ خوش بیشتری رو بگذرونیم.. دلیلی که من میتونم روی استیج بایستم، دلیلی که من بخاطرش آرزو میکنم تا روی استیج بایستم، همه‌اش اکسواله.. همه‌اتون این رو میدونین، درسته؟ (خیلی خوب مشخص بود؟ ㅋㅋ) من دفعه بعد که هم رو دیدیم، چک میکنم که شما چقدر روشن و درخشانین~ حواسم هست که چک کنم! با اینکه اینو قبلا هم گفتم، من میدرخشم چون اکسوالا خیلی میدرخشنن! با اینکه خیلی احساسی به نظر میاد، من میخواستم چک کنم که همه این مدت خوب زندگی کرده باشن.همینطور، بیاین خوشحال و سالم زندگی کنیم >.< به عنوان خاتمه‌اش، دلم براتون تنگ شده بود و میشه اکسوالا..!

    ••••
    منبع و ترجمه از چنل : EXO_Gods

    یه چیزی که فهمیدیم،این بود که هر چقدر سختی بکشی،صبر کنی و تحمل کن،آخرش نتیجه خوبی داره یعنی بعد از سختی،میرسی به مراحل آسونی،یا به قول خود شیومین هیونگ"سختی ها تموم شده،خوشحالی از الان شروع شده".پس بدونین که ما صبور ترین و قوی ترین فندوم هستیم یعنی اکسوال ها♡

  • ۷
  • CM. [ ۷ ]
    • Brilli .Shr
    • دوشنبه ۲۴ آذر ۹۹

    Several galaxies

    —چشم های درشت اشو رو باز کرد و اولین چیزی که دید،ابر های پراکنده و خورشیدی که از پست ابر ها میدرخشید، بود.چشماشو محکم بست و خمیازه ای کشید و گفت:"خیلی خب،امروز روز منه!"
    رادیو رو روشن کرد و چند کانال رو عوض کرد و رسید به یه کانالی که آهنگ‌پخش میکرد؛ وقتی صدای نرم و دلنوازش پارک چانیول که در حال خوندن آهنگ minimal warm رو شنید لبخند گرمی زد و زیر لب باهاش همخونی کرد.سحر در حالی که چند تا پنکیک درست میکرد،متوجهه صدای تلفن گوشی خودش شد،پنکیک آماده شده اش رو رو بشقاب پر از پنکیک گذاشت و اجاق گاز و خاموش کرد.
    گوشیو برداشت و دید که یومیکو بهش زنگ زده،دکمه تماس رو میزنه و باهاش صحبت میکنه.
    "سحر،بلاخره سه تا بلیت گرفتیم!!"
    "راست میگی؟خوب بلیت چی هست؟"
    صدای مائو از پشت تلفن اومد و گفت : "قراره من و سنتاکو و تو بریم ژاپن!!"
    سحر شور و ذوقشو تو درونش حس کرد و انقدر شور و ذوقش در حال ترکیدن بود که آخر جیغی زد و با خوشحالی گفت :" جدی میگین؟؟کی قراره بریم؟"
    یومیکو و مائو باهم گفت که هفته دیگه قراره سفر کنن.بعد از این که با خنده و ذوق از مائو و یومی خداحافظی کرد،با لبخند پر رنگ و شیرینش،رفت سراغ پنکیک هاش.
    یه ساعت بعد،سحر کوله اشو توش دفتر بولت ژورنال و وسایل های تزئینیش و یه اسپیکر کوچیک و گوشی و خوراکی پر کرد و از خونه رفت بیرون.تا هنوز راه نرفته بود چشمش به کیدو و هانائه خورد و چندان خوشحال شد که سریع رفت سراغ کیدو و هانائه و همدیگرو بغل کردند.چند دقیقه بعد،هر سه تاشون روی چمن پارک نشسته بودند و سحر هم اسپیکرشو روشن کرد و آهنگ Eight آیو و شوگا رو پلی کرد.بولت ژورنال رو باز کرد و شروع کرد به نوشتن روی صفحه خالی و سفید که قراره با نوشتن و تزئینات پر بشه:
    "صبح خودمو با گفتن 《امروز روز منه.》 شروع‌ کردم و واقعا امروز روز خود خودمه.یومیکو خبر گرفتن بلیت سفر ژاپن رو گفت و روزمو قشنگ تر کرد،قراره هفته دیگه یه خاطرات شیرینی رو تو ذهنمون ثبت کنیم.سفر ما سه تا یعنی من و یومیکو و مائو در ژاپن!"
    بعد از نوشتن و تزئین کردنش،با کیدو و هانائه بگو بخندی میکردند و ناهارشونو خوردند، بعد باهم خداحافظی کردند.
    سحر یه سری به کتابخونه زد و شروع کرد به دنبال کردن دو تا کتاب،چون شنیده بود که دینا به اسم "من و خودم و خودم" منتشر کرده بود و همچنین،نفیسه که با اسم هنری نوبادی کتاب "من هیچکس هستم" رو منتشر کرده بود.بعد از چند دقیقه اون دو کتاب رو پیدا کرد و خیلی خوشحال شد.
    کمی بعد،به کافی شاپ رفت و روی صندلی چوبی نشست،گوشیشو در اورد و یه سری به وبلاگش و اینستاش زد،تو وبلاگش،کلی نظرات گرفته بود و همین باعث شد قلب سحر بدرخشه.تمام نظراتی که خواننده های این وبش نوشته بودند و جواب داد و رفت سراغ اینستاش،اولین پستی که دید،پست آلو بود که عکسش مال روز پراید پارسال بود،پرچم رنگین کمونی در دست آلو بود و خیره به لنز دوربین بود و لبخند شیرینی زده بود؛کپشن پستش این بود "عشق،عشقه.روز پراید پارسال :)🏳️‍🌈".
    سحر با دیدن این پست لبخند زد،تا این که به خودش اومد و دید که گارتوس تمام مدت داشت اونو صداش میکرد،بعد از سفارش دادن،دوباره به سمت گوشیش رفت و برای آلو کامنت نوشت "خیلی زیبایی آلو♡"
    ساعت شش عصر بود که هوا کم کم تاریک میشد،سحر هم سریع به خونش رفت و کم کم لباششو عوض کرد.جعبه موچی که آکی چان بهش داده بود رو برداشت و یه دونه از موچی هارو خورد و "مممم مممم" گویان رفت سمت مبلش و دراز کشید.امروز جمعه بود و تعطیلات آخر هفته خوبی برای خودش بود.اما فردا خیلی کار داشت،اون قرار بود فردا کلاس پیانو و نقاشی بره و بعد از اون،کار های نقاشیشو انجام میداد،درسته،کاراش یه کمی سنگینه اما براش لذت بخشه.از مبل بلند شد و به تابلو بزرگی که رو دیوار بود خیره شد.عکس دسته جمعی خودش با دوستاش بود.حدودا پارسال بود که همه دوستاش و طرفداراش برای اجرا موسیقی سحر اومده بودند و در اخر،عکس دسته جمعی گرفتند.آهی کشید و گفت:" چقدر زمان زود میگذره...انگار همین دیروز بود که کارمو به بچه ها نشون دادم" لبخندی زد و کل چراغ های خونشو خاموش کرد،آروم روی تختش خوابید و چشم های درشت اشو بست...

    ••••••••••••••••

    تادااا،بلاخره گذاشتم!!خیلی چالش جذابی بود و واقعیتش فکر‌نمیکنم همین‌متنو یهو طولانی بشه و زود تموم بشه،اتفاقا من اینو دیروز نوشتم و قرار بود اون موقع بذارمش اما یادم رفت :( ولی امروز گذاشتم که بخونینش><

    این چالش توسط استلا ایجاد شده>< و اگه اسم یه سری بچه هارو تو این متن نیوردم ناراحت نشین ینسنینسن.از آلو عزیزم‌ممنونم که دعوتم کرده*-*

    و در آخرم نمیدونم کیو دعوت کنم از این چالشه.حالا هر کسی اینو دید تو این چالش دعوته^^

    پ.ن:اون قسمتی که گفتم "مممم مممم گویان" شما مثل من یاد آهنگ mmmh کای میوفتین؟ XD

    پ.ن۲:اگه غلط املایی بود منو ببخشین ㅠㅠ

    پ.ن۳:حوصله لینک کردن نداشتم شرمنده :-: امیدوارم خوشتون بیاد♡♡

    فعلا^^

  • ۸
  • CM. [ ۱۱ ]
    • Brilli .Shr
    • جمعه ۲۱ آذر ۹۹
    • اینجا جایی هست که از روزهام، فنگرلی کردن‌هام و حرف‌هایی که از قلب و ذهنم میگن، مینویسم. جایی به اسم سرزمین آسمون که وقتی به آسمون نگاه کنی، بیشتر لبخند میزنی. پس اگه داری به آسمون نگاه میکنی، به من فکر کن. :)♡
    ۱۳۹۶.۱.۴
    – Like a lie in a dry terrain, Like a flower blooming as a miracle, We endured the pitch-black darkness, With all of our might, It takes courage to step on today And stand up again, Let it go. This cold rain that wets my entire body, This feeling of freedom in my soul, I feel like I’ve been born again, It’s a fresh start for you and I.
    EXO - Runaway

    – I'll never cry because I know that it'll never change, I'll stay standing and endure it in an unknown place, There will be many times I'll almost fall, but, Alone, I reach out my hand, alone, I stand back up.
    Stray kids - scars

    – Tear it up 'cause we're dreaming of the future, Don't stop got that fire running through us, Everything that we know, Light the fuse, and let's blow, New world, new world. Fly up, history is in the making, Make bigger and better, the earth be shaking, Lifting, lifting it up, All we need is that love.
    SF9 - new world
    a